اختصاصی90/یزدان راد: مربیانی هستند که شیشه تجویز می کنند
محمد شیرمحمدی
وقتی همه خوابند، زیر پوست ورزش چه میگذرد!
میانبری به سوی فاجعه
وقتی پای شیشه به ورزش باز میشود
پشت دیوار باشگاههای بدنسازی چه میگذرد؟ اگر از فوتبال تست بگیرند کل ورزش زیر سئوال میرود مربیان فوتبال فقط اسمی مربی هستند بیانضباطی در ورزش نشانه سطح پایین آموزش است مربیان فوتبال فقط بلد هستند پول بگیرند وقتی کشک سوژه خنده میشود
90: برای پرداختن به فاجعهای که گریبان ورزش را گرفته است، دیگر مقدمه لازم نیست. بحث دوپینگ همیشه داغ بوده است و داغ خواهد ماند. اصلا دوپینگ چیست؟ آیا همان علف و گیاهی است (به گفته رئیس فدراسیون پزشکی – ورزشی) که به اسب و گاو و خر میدهند تا نیرو بگیرند؟ یا چیزی فراتر از آن است؟ دوپینگ تجمع نادانیها دور همدیگر است، دوپینگ میانبری به سوی فاجعه است، فاجعهای که خود را زیر پوست ورزش پنهان کرده و قدرتی پوشالی به آن داده است.
شاید در اذهان عمومی کلمه دوپینگ نگاهها را به سوی ورزشهای قدرتی و حرفهای مثل پرورشاندام، وزنهبرداری، کشتی و ... سوق دهد، اما اینها تنها بخش کوچکی از ورزش است.
در این بین نوک پیکان اتهام بیشتر پرورش اندام را اذیت کرده است چراکه ورزشکاران این رشته با بدنهایی بزرگ و بازوهای کلفت بیشتر به چشم آمدهاند، تا دوپینگ یک شطرنج باز نهیف!
با این بهانه به سراغ یکی از باشگاههای مدرن تهران رفتیم جایی که یزدانراد قهرمان آسیا، دبیر اسبق فدراسیون پرورشاندام و عضو کارگروه ورزش شورای شهر تهران در آن فعالیت میکند.
از خوششانسی ما دو کارشناس و محقق این رشته یعنی مهندس فرزین جباری و اکبر خزایی برای ضبط برنامهتلویزیونی در آنجا حضور داشتند که به اتفاق یزدانراد گپ و گفتی چهار نفره به راه انداختیم که ماحصل آن را در زیر میخوانید.
باشگاهها جایی برای فروش عضله؟!
یزدانراد خود پروشاندامکار است، قهرمان و مربی چندین شاگرد! یکی از آنها علی تبریزی قهرمان چندین دوره جهان، اما وقوع فاجعه در ورزش خصوصا پرورشاندام را به همه مسئولین هشدار داد تا جایی که مجبور به خودزنی میشود و از ورزشی انتقاد میکند که خود در آن فعالیت میکند.
به این گوشه از حرفهایش توجه کنید:
«پشت دیوارهای باشگاههای بدنسازی تنها چیزی که ساخته نمیشود بدن آدمهاست، وقتی میشود با پودر و آمپول چاق شد و عضله آورد و یا با کراک و شیشه وزن کم کرد و چربی سوزاند، چرا باید وزنه زد و عرق ریخت»
وقتی پای شیشه به ورزش باز میشود
وقتی ورزشکار به جای عرق ریخت و وزنه زدن در باشگاه برای سوزاندن چربی به سراغ شیشه برود و وقتی مربی نابلدی شیشه را تجویز کند باید به چه کسی پناه برد. جوان 15 سالهای که تا خرخره دارو مصرف میکند تا شاید بدنش پفی کند و پز آن را بدهد و بدتر از آن به پست مربی بیاطلاعی میخورد که حتی اسم دارو را نمیتواند بنویسد، نتیجهاش میشود؛ خشونت! خشونتی که کار را به عربدهکشی در خیابان و زد و خورد به خاطر مسائل کوچک و در نهایت قتل و... میکشاند.
با رشد ورزش جریان فساد آن هم رشد میکند
یزدانراد معتقد است وقتی ورزش رشد میکند به تبع آن فساد آن هم رشد میکند. وی میگوید: «ورزشکارانی که میخواهند زودتر به رشد برسند، نمیروند ضعفهایشان را برطرف کنند یا علم آن را ندارند. میخواهند از راههای میانبر به مقصود خود برسند. طرف وقتی تمام توان خود را میگذارد و دوم میشود، مجبور میشود برود سراغ راههای دیگر. این راههای دیگر هم دمدست است، در ناصر خسرو وجود دارد، در صندوق عقب ماشین هم وجود دارد.
چرا دوپینگ فوتبالیستهای معروف در نمیآید؟!
اما نیشتر قهرمان پرورش اندام به تن فوتبالیستها هم خورد. او میگوید چون فوتبال تابلو و آیینه ورزش ایران است، ستاد مبارزه با دوپینگ هیچ زمان از فوتبالیستهای معروف تست نمیگیرد چراکه کل ورزش زیر سئوال میرود. مطمئن باشید افراد اصلی هیچ موقع گیر نمیافتند. طرف از لیگ دو تشریف میآورد لیگ یک، دوپینگش در میآید، بعد هم میگویند از فوتبال هم تست گرفتیم.
جمعیت پرورشاندام چقدر است؟
آیا جمعیت پرورش اندام همان چند نفر تیمملی هستند، یا آدمهای سرشناس این رشته؟ جمعیت پرورش اندام به قدری زیاد است که اکثر مردم آن را در تمامی محلهها و کوچه و خیابان حس میکنند. در هر محلهای هیچ باشگاهی وجود نداشته باشد بدنسازی وجود دارد و جوانان و نوجوانان مشغول تمرین هستند و با یک حساب سرانگشتی میتوان به راحتی به جمعیت این رشته پرطرفدار پی برد، اما با وجود این همه جمعیت آیا کنترلی هم بر اعمال و رفتار این باشگاهها وجود دارد. دارو مثل نقل و نبات در باشگاههای کوچک و بزرگ توزیع میشود بدون این که حتی آماری از این باشگاهها وجود داشته باشد. جمعیتی عظیم که حتی طریقه نوشتن اسم این داروها را بلد نیستند.
چه کسی یا چه سازمانی باید این حجم عظیم عضله فروشان را کنترل کند؟ عضله فروشانی که بدون هیچ اخلاقمداری فقط به فکر فروختن داروهایشان هستند.
وقتی در باشگاه تخت برای آمپول زدن میگذارند اکبر خزایی کارشناس و محقق امور پروشاندام میگوید: «به عینه دیدهام که در باشگاه تخت گذاشته بودند تا هر کس که دلش میخواهد آمپول بزند. چه کسی باید نظارت کند؟ آیا آن مربی که با پول رشوه و یا رابطهای حکم مربیگری از فدراسیون گرفته دلش به حال این جوانان میسوزد یا آن فدراسیون که کمتر آدم سالمی در آن پیدا میشود؟ شخصی را دیدم که میگفت به واسطه رفاقت با یکی از اعضای فدراسیون حکم مربیگری گرفته و به آن پز هم میدهد، کدام یک از اینها دلشان برای جوانان این مملکت میسوزد؟ دارو مثل نقل و نبات در باشگاهها توزیع میشود و هیچ نظارتی هم از سوی فدراسیون و تربیتبدنی نمیشود.
شاید فدراسیوننشینها بگویند وظیفه اجرایی با ما نیست، اما دادن این همه حکم جعلی و رابطهای به مربیان یا راحت بگویم مربینماها که با جان جوانان مردم بازی میکنند وظیفه فدراسیون است؟ وظیفه آموزش به مربیان چه میشود؟
آموزش کجا رفته؟
مهندس فرزین جباری با توجه به تمام این صحبتها مقصر اصلی رشد مصرف دارو در بین ورزشکاران را عدم اطلاعات مربیان و خود ورزشکاران و آموزش ندیدن آنها میداند و میگوید: «در پرورش اندام هیچ آموزشی به مربیان داده نمیشود. فدراسیون به راحتی از کنار این مسئله میگذرد، معضل اصلی خود فدراسیون است. مقصر بعدی هم سازمان یا همان وزارت ورزش امروز است که هیچ نظارتی بر کار فدراسیون پرورشاندام ندارد. با وجود این همه انتقاد از سالهای گذشته تاکنون هیچ ترتیب اثری داده نشده و روز به روز مربیان ناآگاه بیشتری به واسطه رابطه تحویل جامعه داده میشود و این مربیان بیاطلاع هستند که به واسطه عدم آموزش از طرف فدراسیون اینگونه داروها را مثل نقل و نبات تجویز میکنند.
وقتی دوپینگ بعضی از ورزشکاران را نگاه میکنیم میخندیم چراکه موادی باعث دوپینگشان شده که چند دهه پیش در اروپا مصرف میشده و این نشان میدهد مربیان چقدر ضعف علم دارند.
وقتی کشک سوژه خنده میشود
بد نیست بعضی از مجریهای تلویزیون هم کمی به اطلاعات خود بیافزایند و یا اگر ندارند در مورد هر مسئلهای صحبت نکنند. وقتی مجری تلویزیون رضا یزدانی کشتیگیر ملیپوش آزاد را سوژه میکند که چرا در اردو به دنبال کشک میگشته حتی فکرش هم به مقدار پروتئین کشک نمیرسید.
جباری مربی تغذیه و مشاور رضا یزدانی میگوید: «یزدانی به پیشنهاد بنده دنبال کشک میگشت چراکه هر کس که کمی علم تغذیه داشته باشد میتواند بفهمد که هر 100 گرم کشک تقریبا 50 گرم پروتئین دارد و برای بدن بسیار مفید است. این مجری هم مثل سایر مربیان اطلاعی در این مورد نداشته و پیش خودش فکر کرده که سوژه گیر آورده است.
مربیان فوتبال فقط اسمی مربی هستند
در ادامه بحث آموزش، یزدانراد هم به بیعلمی و عدم آموزش از طرف فدراسیون پرورش اندام و به 70 حکم جعلی اشاره کرد که این ورزش را به ناکجاآباد کشانده است. او حتی عدم آموزش در فوتبال را هم مثال میزند و میگوید:
«به یورگن گده گفتند قلعه نوعی خوب است؟ گفت: نه. گفتند مظلومی چطور؟ گفت: نه. گفتند علی دایی؟ گفت: مربیگری بلد نیست. خلاصه تازه فهمیدیم اصلا مربی فوتبال نداریم. آنها هم میدانند ما مربی نداریم. مربیان ما فقط اسمی مربی هستند.
تلویزیون هم الکی شلوغش میکند که آی! استیلی به بازی برگشت! بازیکن اشتباهی پایش به توپ خورده رفته توی دروازه، گزارشگر الکی شلوغش میکند که استیلی به بازی برگشت. مربیان ما فقط بلد هستند پول بگیرند و هیچ علم و آموزشی در کار نیست.