برای استفاده از همه امکانات سایت باید جاوا اسکریپت مرورگر خود را فعال کنید.

مدوید: هیچ گاه خودکشی تختی را باور نکردم / زورخانه ها محل استعداد یابی ورزشکاران ایرانی بود

سال دیگر، هفتاد و پنجمین سالگرد تولدش را جشن می گیرد با این حال هنوز نشانی از پیری آن چنانی که ما ایرانیان در ذهن داریم، ندارد.
صاف و محکم راه می رود و لبخند دائمی صورت سفیدش را جذاب تر کرده است. اما دقیق تر که نگاه می کنی دست هایش می لرزد و دست راستش بیشتر. از بیماری های عمومی که صرف نظر کنیم این لرزش جدی ترین نشانه پیری در اوست:

مدوید در سال 1937 در بلاروس که در آن زمان یکی از استانها در اتحاد جماهیر شوروی بود به دنیا آمد و از سال 1961 به تیم ملی کشورش پیوست و تا سال 1972 بی وقفه در میدان های جهانی و المپیک حضور داشت. در طول دوران قهرمانی اش تنها دو بار شکست خورد: در جهانی 61 یوکوهاما به ویلفرد دیتریش و در جهانی 65 منچستر به احمد آئیک. او تنها دارنده سه مدال طلای کشتی آزاد المپیک است.
مدوید با مرحوم تختی سه بار مبارزه کرد که اولین بار آن در اسفندماه 1340 بود که تیم کشتی آزاد شوروی برای انجام چند مسابقه دوستانه به تهران آمده بود و مدوید جوان با یک خاک بر قهرمان جهان پیروز شد.
دومین بار در 1962 تولیدو بود که به تساوی رسیدند ولی به علت سبک تر بودن مدوید، وی برنده شناخته شدو آخرین بار هم رقابت های جهانی 1966 تولیدو بود که تختی در آخرین میدان جهانی اش یک بر صفر مغلوب قهرمان روس شد.
اسطوره کشتی جهان اکنون نایب رییس کمیته ملی المپیک بلاروس و مشاور رییس جمهور آن کشور است. گفتگوی اختصاصی  با الکساندر مدوید در حاشیه سومین دوره جام جهانی ورزش های زورخانه ای در بلاروس انجام شد و او از خاطرات مشترکش با ایرانیان گفت.

*آقای مدوید! چرا ایران از تمام کشورهایی که تا به حال به آن سفر کرده اید برای شما متمایز تر است؟
بلی! از اولین حضور من در ایران بیش از 50 سال می گذرد. من نخستین بار در سال 1960 (زمستان 1340) به ایران آمدم. در آن سال ها کشتی ورزش اول خیلی از کشورها از جمله ایران بود، اما استقبال مردم شما خیلی متفاوت بود. مهمان نوازی و خوش اخلاقی ایرانیان خیلی توجه مرا به خود جلب کرد و خاطرات خوبی را برایم به همراه داشت. شاید برایتان جالب باشد که هنوز مزه کباب هایی که با دوستان ایرانی در بازار تهران خوردیم از یادم نرفته است.
*شما از تختی 7 سال جوان تر هستید، اما ظاهراً خاطراتتان از او فراموش نشدنی است.
شناخت من از ایران از طریق تختی بود. او ورزشکاری بود که از زورخانه به کشتی آمده بود و ارتباط خوب و صمیمانه ای با مردم داشت. او مردی ساده بود که عاشق مردم سرزمینش بود. همین خلق و خویش باعث در اولین حضورم در ایران با او دوست شوم و بارها او را ببینم به ویژه در خلال مسابقات کشتی. او فقط یک قهرمان کشتی نبود، تختی بسیار فراتر از یک قهرمان عمل می کرد، به قول ایرانی ها او یک پهلوان تمام عیار بود.
* پهلوان!
رفتار او با مردم بسیار جالب توجه بود. من در سفرهایم به ایران بارها شاهد رفتار صمیمانه ودلسوزانه تختی با مردم بودم به نظرم او برای کمک به مردم هیچ محدودیتی نداشت. در اروپا خیلی مرسوم نیست که مردم مشکلاتشان را با ورزشکاران مطرح کنند اما در ایران آن سال ها، تختی مورد رجوع مردم بود. به عبارت دیگر او خیلی بیشتر از هویت ورزشی اش در جامعه مطرح بود. به نظرم این ارزش است.
*از ماندگار ترین خاطره ورزشی تان با تختی بگویید.
بلی. خاطره ای دارم از کشتی با مرحوم تختی که در تاریخ کشتی جهان ثبت است. در سال 1962 در آمریکا(مسابقات جهانی تولدیو) زانویم آسیب دیده بود و درد می کرد. وقتی شب قبل تختی ازعلت ناراحتی من با خبر شد و وقتی همدیگر را دیدم، نگاه عجیبی در صورتش بود. تختی در روز مسابقه اصلا به سمت پای من نرفت. این پاک ترین و صادقانه ترین مبارزه در تمام زندگی من بود.
*چه احساسی داشتید وقتی خبر درگذشت تختی را شنیدید؟
در سال 1966 توانسته بودم در آخرین کشتی عمر قهرمانی تختی، او را مغلوب کنم و فکر می کنم این آخرین دیدارمان بود.
وقتی تازه با مدال طلای مسابقات جام جهانی 1967 دهلی بازگشته بودم و خود را آماده مسابقات بعدی می کردم خبر فوت تختی را شنیدم. آن روزها سرعت انتقال اخبار مثل امروز لحظه ای نبود، اما این خبرو شایعات آن نسبتا زود به من رسید.هیچگاه اینکه او خودکشی کرده باشد را باور نکردم. به هر حال تختی جزء دوستان ورزشی نزدیک من بود و از شنیدن این خبر بسیار متاثر شدم و لحظات تلخی بر من گذشت.
*در صحبت های خود از ورزش زورخانه یاد کردید، چرا زورخانه توجه شما را جلب کرده است؟
این ورزش، ورزشی است که آقای تختی مشغول آن بود. نه تنها تختی که خیلی ها همچون (عباس) زندی و(منصور) مهدی زاده و سایرین در زورخانه ها ورزش می کردند و در آنجا استعدادشان پرورش می یافت. زورخانه یک ورزش عالی است که مرحوم تختی یکی از رشد یافتگان آن است. در طول ده سال کشتی گرفتن در عرصه جهانی با بسیاری از ایرانیان کشتی گرفتم که اغلب شان از زورخانه ها به این ورزش معرفی شده بودند.
*به نظر شما هنوز هم زورخانه ظرفیت جذب مردم را دارد؟
نگاه کنید! برخوردی که یک ورزشکار ایرانی حدود 50 سال قبل با من کرد چه تاثیری روی من داشته است. پیام رفتار آن روز تختی برای همیشه تازه است. اگر تختی آن روز با استفاده از آسیب دیدگی من را مغلوب می کرد، چیز خاصی اتفاق نمی افتاد اما با آن رفتار جوانمردانه باعث شد این خاطره در تاریخ کشتی جهان ثبت شود.
خوب! همین پیام و فرهنگ هم برای امروز کهنه و قدیمی نیست. ورزشکار امروز هم نیازمند خوش اخلاقی است. ورزش زورخانه ای شما، ورزشی است که در متن خود پیام های فرهنگی و اخلاقی دارد. نگاه کنید امروز در اینجا هم ورزشکاران عراقی، ورزش زورخانه انجام دادند، هم بلاروس ها، هم آفریقایی ها؛ حضور اینها نشان می دهد که ورزش زورخانه هم در بخش فرهنگی و هم در بخش ورزشی این قابلیت را داشته است که مردم را به خود جذب کند.
تاریخ: 1390/10/20
موضوع: فوتبال
اشتراک گذاری:          
لینک کوتاه:

نظرات
نام:
ایمیل:
وب سایت:
متن:
کد امنیتی:کد امنیتی
تکرار کد امنیتی: