بازی تیم ملی بازی روبه اینده نیست/ در جام ملتها حداکثر 50 درصد شانس داریم
مجید جلالی سرمربی فولاد که یک کارشناس جدی فوتبال هم هست در مصاحبه ای جذاب با صدای آلمان به تحلیل فوتبال جهان در سال گذشته میلادی پرداخته و بعد از مدتها پرده پوشی به صراحت از تیم ملی فوتبال ایران نیز حرف زده است. خواندن این گفت و گو را به شما توصیه می کنیم :
آقای جلالی دستاوردهای جهان فوتبال را در سال ۲۰۱۰ از دیدگاه فنی و تاکتیکی چه طور میتوانید جمعبندی کنید و در تحلیلش به چه نتیجهای میرسید؟
به نظر من شاید بالاترین اتفاق برگزاری جام جهانی فوتبال بود در سال ۲۰۱۰ و از آن مهمتر این که ما شاهد نوعی از فوتبال بودیم که من به آن عنوان فوتبال فردا را اطلاق میکنم و آن فوتبالی بود که اسپانیا به نمایش گذاشت.
آنها حتی در مسابقاتی که دو سال پیش انجام شد، توانستند به قهرمانی برسند. ولی این چیزی که در جام جهانی نشان دادند، شاید حتی یک گام جلوتر از آن فوتبال بود و نوعی از بازی بود که آمیختهای بود از تکنیک، تاکتیک و خلاقیتهای فردی که فوتبال ما نیازمندها همهی اینها در بالاترین سطح است.
از نظر تعداد پاسهایی که در هر بازی صادر شده، انقلابی بهوجود آمده و این تعداد پاسها حتی از مرز هشتصدتا گذاشته است. و این که بیشاز ۸۵ درصد این پاسها هم پاسهای سالم است. یعنی کمتر از ۱۵ درصد پاسها اشتباه بوده و شاید بتوان گفت که این نقطهی اوج آن شرایط تکنیکیبازی است. کارهای ترکیبی که به طور پیوسته بین پستهای مختلف تیم اسپانیا انجام شد، نشاندهندهی توان تاکتیکی آنها بود.
شما میدانید که اینها از دفاع کنارهایشان به بهترین شکل کار میگرفتند و الان در حال حاضر مهمترین عناصر تاکتیکی در فوتبال فردا همین دفاعکنارها شدهاند. اینها باید واقعا مکملهایی خیلی قوی باشند برای هافبکهای طراح و برای آن لوزی جلو، آن چهار نفری که باید در جلو یک لوزی تشکیل دهند. و این دفاع کنارها واقعا باید مکمل آنها بشوند و از این نظر ارائهگر ایدههای خیلی جدیدی در فوتبال بودهاند.
اگر تیمهای دیگری بخواهند این شیوهی تاکتیکی و روند بازی تیم بارسلون و تیم ملی اسپانیا را به اصطلاح کپی و تقلید کنند، اما از ابزار بازیکنان لازم برای این سیستم برخوردار نباشند، آیا میتوانند شیوهی بازی بارسلون و اسپانیا را کمی کوچکتر با یک کپی کوچکتر به نمایش بگذارند؟ آیا این امکانپذیر است از دیدگاه شما یا کلا چه فاکتورها و چه کلیدهایی در این شیوهی بازی وجودشان اجتنابناپذیر است؟
یکسری ابزارها هست که مثل زیرساخت است. یعنی شما حتما به دفاعکنارهای خوب نیازمندید و این یک زیرساخت است. حتما به دو هافبک طراح بهعنوان ارتباط دهنده و رابط باید در وسط زمین داشته باشید. اگر این چهارتا را داشته باشید، شاید باقی را بشود درست کرد.
در این صورت شما میتوانید یک کپی به قول شما کوچک شده از این تیمها را داشته باشید. آنچه مسلم است این که در آینده به لحاظ احتیاجهایی که این نوع بازی دارد... چون وقتی شما در یک بازی بیش از هشتصدتا پاس میدهید، این میتواند حریف شما را واقعا سردرگم و کلافه کند و حریف باید انرژی خیلی زیادی مصرف کند، برای این که با هشتصد بار جابهجایی توپ خودش را هماهنگ کند.
بنابراین این ایدهییست که در آینده هر کسی که در فوتبال میخواهد باشد و میخواهد موفق هم باشد، به طور حتم مجبور است به آن بپردازد. از آن گذشته، رویکردی که مردم به این نوع فوتبال نشان دادهاند و با آن سطح محبوبیتی که بین مردم ایجاد کرد، بازهم تمام باشگاهها را به این سمت میآورد که فقط نتیجه نمیتواند محبوبیت آورد.
مردم فوتبال خوب را دوست دارند و به آن گرایش دارند. بنابراین این هم امتیازی شده است، برای این که ما امیدوار باشیم در آینده همهی تیمها به این سمت حرکت خواهند کرد.
آقای جلالی لطفا نگاهی مجزا و کلی هم به فوتبال باشگاهی جهان در سال ۲۰۱۰ بیاندازید.
قطعا بازهم آن چیزی که بارسلون نشان میدهد و یا تا یک حدی از آن قالب تیم آرسنال نشان میدهد، آن هم باز سرآمد است. به طور حتم شیوهای از فوتبال است که ما در سالهای آینده در تیمهای بیشتری این نوع از بازی را خواهیم دید و غیرقابل انکار است که تیمهایی مثل بارسلون و آرسنال ابداعگر چنین روشی بودهاند.
آرسنال هم با آن قالب تیمی یکدستی که دارد، سعی میکند همین روش را بازی کند. یعنی روی آوردن به پاسهای خیلی زیاد، پاس دادنهای خیلی زیاد و سریع و کوتاه، با نوعی از هماهنگی که بین خطوطش انجام میدهد، با آن کارهای ترکیبی که بین خطوطش انجام میدهد. در واقع شاید بتوان گفت که این کاری است حدودا دو کلاس پایینتر از بارسلون، ولی در همان راستا.
حالا برویم به قارهی آسیا. فوتبال آسیا را در سال ۲۰۱۰ چه طور ارزیابی میکنید؟
متأسفانه در این بخش کمی صحبتهایمان ناامیدکننده است. چون آن چیزی که ما حتی از فینال جام باشگاههای آسیا دیدیم، نشانهی خیلی کمی از فوتبال فردا بود و بیشتر روشهایی فیزیکی و تخریبمآبانه برپایهی ضدحمله.
این روشیست که مربوط به گذشته است. منتهی هنوزهم کارآمد است در بعد نتیجهسازی صرفا و آسیا باید خودش را از این حالت جدا کند و اگر بخواهد آینده متعلق به آسیا باشد، مجبور است که دیدگاه جدیدی نسبت به فردا داشته باشد.
در پایان برسیم به فوتبال ایران در سال ۲۰۱۰. فرایندها و پیامدهای فوتبال باشگاهی و فوتبال ملی ایران را در این سال چه طور دیدهاید؟
ما تغییر و تحولی ندیدیم که براساس آن بتوانیم تحلیل کنیم و بگوییم در آینده ما وضعیت بهتری خواهیم داشت. آنچه ما شاهدش هستیم، نوعی از بازی است که همیشه بوده. یعنی نوعی از بازیکه بیشتر براساس تخریب قابلیتهای حریف است.یعنی حتی بازیهای تیمملیمان که این اواخر در کره بازی کردند و برنده شدند و یا در چین بازی کردند، شکلی از بازی بود که براساس تخریب قابلیتهای حریف پیریزی شده بود.این یک سبک بازی است و محکوم هم نیست. ولی قطعا یک بازی رو به آینده هم نیست. یعنی یک بازی استراتژیک برای اهدافی که شما در آینده دنبال میکنید نیست. بههرحال ما نیازمند یک برنامهیبلندمدت هستیم.
با توجه به این که در بخشهای پایههم در سال ۲۰۱۰ کامیابی چندانی نداشتیم، پس این یک ضرورت است که ما یک برنامهریزی برای پنج سال آینده داشته باشیم هم در زمینهی تغییر نسلی که در فوتبالمان باید بدهیم، هم تغییر دیدگاهها و هم تغییر در نوع بازی.
شمارش معکوس برای آغاز جام ملتهای آسیا در ماه ژانویه سال ۲۰۱۱ در کشور قطر شروع شده است. چه چشماندازی را برای تیم ملی فوتبال ایران در این مسابقات دارید؟
فوتبال آسیا هنوز به آن درجه از تکامل بین کشورهای مختلف نرسیده که ما خودمان را بدون شانس بدانیم.ولی در تحلیلی کاملا واقعگرایانه و این اگر بازی روی منطقهای خودش پیش رود، باید بگوییم که ما یک شانس ۵۰ درصدی داریم و آن هم به لحاظ توان فیزیکی که بازیکنانمان از خودشان نشان میدهند و آن خلاقیتهایی که ما در لحظه میتوانیم سرنوشت یک بازی را تغییر دهیم.ولی این هم شاید کمی رؤیاپردازانه باشد که ما بیشتر از ۵۰ درصد بتوانیم به تیم ایران شانس دهیم.
۵۰ درصد برای کسب چه رتبهای منظورتان هست آقای جلالی؟
شاید ما تنها بتوانیم به چهار تیم برسیم، در مرحلهی نیمهنهایی.
آقای جلالی دستاوردهای جهان فوتبال را در سال ۲۰۱۰ از دیدگاه فنی و تاکتیکی چه طور میتوانید جمعبندی کنید و در تحلیلش به چه نتیجهای میرسید؟
به نظر من شاید بالاترین اتفاق برگزاری جام جهانی فوتبال بود در سال ۲۰۱۰ و از آن مهمتر این که ما شاهد نوعی از فوتبال بودیم که من به آن عنوان فوتبال فردا را اطلاق میکنم و آن فوتبالی بود که اسپانیا به نمایش گذاشت.
آنها حتی در مسابقاتی که دو سال پیش انجام شد، توانستند به قهرمانی برسند. ولی این چیزی که در جام جهانی نشان دادند، شاید حتی یک گام جلوتر از آن فوتبال بود و نوعی از بازی بود که آمیختهای بود از تکنیک، تاکتیک و خلاقیتهای فردی که فوتبال ما نیازمندها همهی اینها در بالاترین سطح است.
از نظر تعداد پاسهایی که در هر بازی صادر شده، انقلابی بهوجود آمده و این تعداد پاسها حتی از مرز هشتصدتا گذاشته است. و این که بیشاز ۸۵ درصد این پاسها هم پاسهای سالم است. یعنی کمتر از ۱۵ درصد پاسها اشتباه بوده و شاید بتوان گفت که این نقطهی اوج آن شرایط تکنیکیبازی است. کارهای ترکیبی که به طور پیوسته بین پستهای مختلف تیم اسپانیا انجام شد، نشاندهندهی توان تاکتیکی آنها بود.
شما میدانید که اینها از دفاع کنارهایشان به بهترین شکل کار میگرفتند و الان در حال حاضر مهمترین عناصر تاکتیکی در فوتبال فردا همین دفاعکنارها شدهاند. اینها باید واقعا مکملهایی خیلی قوی باشند برای هافبکهای طراح و برای آن لوزی جلو، آن چهار نفری که باید در جلو یک لوزی تشکیل دهند. و این دفاع کنارها واقعا باید مکمل آنها بشوند و از این نظر ارائهگر ایدههای خیلی جدیدی در فوتبال بودهاند.
اگر تیمهای دیگری بخواهند این شیوهی تاکتیکی و روند بازی تیم بارسلون و تیم ملی اسپانیا را به اصطلاح کپی و تقلید کنند، اما از ابزار بازیکنان لازم برای این سیستم برخوردار نباشند، آیا میتوانند شیوهی بازی بارسلون و اسپانیا را کمی کوچکتر با یک کپی کوچکتر به نمایش بگذارند؟ آیا این امکانپذیر است از دیدگاه شما یا کلا چه فاکتورها و چه کلیدهایی در این شیوهی بازی وجودشان اجتنابناپذیر است؟
یکسری ابزارها هست که مثل زیرساخت است. یعنی شما حتما به دفاعکنارهای خوب نیازمندید و این یک زیرساخت است. حتما به دو هافبک طراح بهعنوان ارتباط دهنده و رابط باید در وسط زمین داشته باشید. اگر این چهارتا را داشته باشید، شاید باقی را بشود درست کرد.
در این صورت شما میتوانید یک کپی به قول شما کوچک شده از این تیمها را داشته باشید. آنچه مسلم است این که در آینده به لحاظ احتیاجهایی که این نوع بازی دارد... چون وقتی شما در یک بازی بیش از هشتصدتا پاس میدهید، این میتواند حریف شما را واقعا سردرگم و کلافه کند و حریف باید انرژی خیلی زیادی مصرف کند، برای این که با هشتصد بار جابهجایی توپ خودش را هماهنگ کند.
بنابراین این ایدهییست که در آینده هر کسی که در فوتبال میخواهد باشد و میخواهد موفق هم باشد، به طور حتم مجبور است به آن بپردازد. از آن گذشته، رویکردی که مردم به این نوع فوتبال نشان دادهاند و با آن سطح محبوبیتی که بین مردم ایجاد کرد، بازهم تمام باشگاهها را به این سمت میآورد که فقط نتیجه نمیتواند محبوبیت آورد.
مردم فوتبال خوب را دوست دارند و به آن گرایش دارند. بنابراین این هم امتیازی شده است، برای این که ما امیدوار باشیم در آینده همهی تیمها به این سمت حرکت خواهند کرد.
آقای جلالی لطفا نگاهی مجزا و کلی هم به فوتبال باشگاهی جهان در سال ۲۰۱۰ بیاندازید.
قطعا بازهم آن چیزی که بارسلون نشان میدهد و یا تا یک حدی از آن قالب تیم آرسنال نشان میدهد، آن هم باز سرآمد است. به طور حتم شیوهای از فوتبال است که ما در سالهای آینده در تیمهای بیشتری این نوع از بازی را خواهیم دید و غیرقابل انکار است که تیمهایی مثل بارسلون و آرسنال ابداعگر چنین روشی بودهاند.
آرسنال هم با آن قالب تیمی یکدستی که دارد، سعی میکند همین روش را بازی کند. یعنی روی آوردن به پاسهای خیلی زیاد، پاس دادنهای خیلی زیاد و سریع و کوتاه، با نوعی از هماهنگی که بین خطوطش انجام میدهد، با آن کارهای ترکیبی که بین خطوطش انجام میدهد. در واقع شاید بتوان گفت که این کاری است حدودا دو کلاس پایینتر از بارسلون، ولی در همان راستا.
حالا برویم به قارهی آسیا. فوتبال آسیا را در سال ۲۰۱۰ چه طور ارزیابی میکنید؟
متأسفانه در این بخش کمی صحبتهایمان ناامیدکننده است. چون آن چیزی که ما حتی از فینال جام باشگاههای آسیا دیدیم، نشانهی خیلی کمی از فوتبال فردا بود و بیشتر روشهایی فیزیکی و تخریبمآبانه برپایهی ضدحمله.
این روشیست که مربوط به گذشته است. منتهی هنوزهم کارآمد است در بعد نتیجهسازی صرفا و آسیا باید خودش را از این حالت جدا کند و اگر بخواهد آینده متعلق به آسیا باشد، مجبور است که دیدگاه جدیدی نسبت به فردا داشته باشد.
در پایان برسیم به فوتبال ایران در سال ۲۰۱۰. فرایندها و پیامدهای فوتبال باشگاهی و فوتبال ملی ایران را در این سال چه طور دیدهاید؟
ما تغییر و تحولی ندیدیم که براساس آن بتوانیم تحلیل کنیم و بگوییم در آینده ما وضعیت بهتری خواهیم داشت. آنچه ما شاهدش هستیم، نوعی از بازی است که همیشه بوده. یعنی نوعی از بازیکه بیشتر براساس تخریب قابلیتهای حریف است.یعنی حتی بازیهای تیمملیمان که این اواخر در کره بازی کردند و برنده شدند و یا در چین بازی کردند، شکلی از بازی بود که براساس تخریب قابلیتهای حریف پیریزی شده بود.این یک سبک بازی است و محکوم هم نیست. ولی قطعا یک بازی رو به آینده هم نیست. یعنی یک بازی استراتژیک برای اهدافی که شما در آینده دنبال میکنید نیست. بههرحال ما نیازمند یک برنامهیبلندمدت هستیم.
با توجه به این که در بخشهای پایههم در سال ۲۰۱۰ کامیابی چندانی نداشتیم، پس این یک ضرورت است که ما یک برنامهریزی برای پنج سال آینده داشته باشیم هم در زمینهی تغییر نسلی که در فوتبالمان باید بدهیم، هم تغییر دیدگاهها و هم تغییر در نوع بازی.
شمارش معکوس برای آغاز جام ملتهای آسیا در ماه ژانویه سال ۲۰۱۱ در کشور قطر شروع شده است. چه چشماندازی را برای تیم ملی فوتبال ایران در این مسابقات دارید؟
فوتبال آسیا هنوز به آن درجه از تکامل بین کشورهای مختلف نرسیده که ما خودمان را بدون شانس بدانیم.ولی در تحلیلی کاملا واقعگرایانه و این اگر بازی روی منطقهای خودش پیش رود، باید بگوییم که ما یک شانس ۵۰ درصدی داریم و آن هم به لحاظ توان فیزیکی که بازیکنانمان از خودشان نشان میدهند و آن خلاقیتهایی که ما در لحظه میتوانیم سرنوشت یک بازی را تغییر دهیم.ولی این هم شاید کمی رؤیاپردازانه باشد که ما بیشتر از ۵۰ درصد بتوانیم به تیم ایران شانس دهیم.
۵۰ درصد برای کسب چه رتبهای منظورتان هست آقای جلالی؟
شاید ما تنها بتوانیم به چهار تیم برسیم، در مرحلهی نیمهنهایی.
تاریخ: 1389/9/28
موضوع: فوتبال
نظر: 0