برای استفاده از همه امکانات سایت باید جاوا اسکریپت مرورگر خود را فعال کنید.

دایی: شما را به خدا بگذارید بروم

دایی می‌گوید: «اینجا ایران است، همه دنبال یک قربانی می‌گردند.»

«اینجا ایران است، همیشه دنبال یک قربانی می‌گردند. راست می‌گویی، من روز بازی با مکزیک و بعد از بازی با عربستان، قربانی شدم اما این بار رفتم که دوباره به مسلخ نبرندم». علی دایی این جمله را در پاسخ خبرآنلاین می‌دهد، لحظه‌ای پس از استعفایش در کنفرانس مطبوعاتی. پرسپولیس چهار گل خورده و علی دایی برای پنجمین هفته متوالی وقتی روبه‌روی خبرنگاران ایستاد چاره‌ای نداشت جز اینکه بگوید: «واقعاً هیچ وقت تیمم را اینقدر بد ندیده بودم». البته او این بار این جمله را هم به گفته‌هایش اضافه کرد: «امروز فوتبال بازی نکردیم، این اسمش فوتبال نبود. بهتر است من از این تیم بروم. انشاالله یک کادر جدید با تفکری جدید می‌آید و پرسپولیس را از بحران خارج می‌کند».

***

لبخند به لب دارد، سعی می‌کند نشان دهد همه چیز عادی است، به کنفرانس مطبوعاتی می‌آید. روبه‌روی خبرنگاران می‌ایستد و حرف‌هایش را شروع می‌کند. همه انتظار دارند آتشین باشد؛ اما خیلی شمرده، با آرامش و بی‌آنکه از کوره دربرود شروع به حرف زدن می‌کند. تقریباً همه خبرنگاران حاضر در سالن اتفاق نظر دارند که توطئه‌ای رخ داده و او قربانی شده و درست برعکس همه او ایستاده و از همه چیز دفاع می‌کند، بازیکنانش، آب و هوا، شرایط جوی و البته مدیریت باشگاه! همه چیز را خیلی عادی قلمداد می‌کند و اصرار دارد امروز که برود، دیری نمی‌پاید تا برگردد و مربیگری را از سر بگیرد؛ اما دیگر این باخت پنجم زمان رفتنش را رسانده؛ «تا هفته قبل که می‌گفتم می‌مانم، فکر می‌کردم باید بمانم؛ اما وقتی تا قبل از بازی همه تاکتیک‌ها را می‌گویم و در زمین می‌بینم بچه‌ها اشتباه می‌کنند، وقتی به اسم برایشان مسئولیت تعریف می‌کنم و بعد نمی‌شود، تماشاگران حق دارند علیه من شعار بدهند. حقم شاید خیلی بیشتر از اینها بود و احترام نگه داشتند. استعفا دادم که یک وقت نگویند علی دایی مانده که پولش را بگیرد».

***

تیم ملی بازی با عربستان را باخته و 120 هزار نفر یکصدا علیه دایی شعار می‌دهند. . . خبرنگاران از همان لحظه ورود او به سالن کنفرانس می‌گویند چرا نمی‌روی و دایی یک‌تنه جلوی آنها می‌ایستد. جلوی خبرنگاران، جمعیت و حتی نیروی دولتی که برای حذفش اصرار می‌کرد. او ایستاد، حرف‌هایش را زد و از عملکردش دفاع کرد. این بار اما در شرایطی که تنها 500 نفر آن هم در قالب بیانیه‌ای عجیب که نیمه دوم یکباره در دست‌هایشان قرار گرفت، خود را باخت و از رفتن گفت. انگار نمی‌خواست بجنگد و تسلیم اراده‌ای شد که گفته بود اینقدر حمایتش می‌کنم تا خودش شرمگین شود و برود؛ اراده‌ای که روی سکوها سایه سنگینش حس می‌شد؛ نیرویی نامرئی که دایی را انگار وا داشته بود تا خودش برود.

***

«دایی، کاشانی، پرسپولیس جهانی». سرپرست موقت باشگاه پرسپولیس این شعار را خوب به یاد دارد، راستی آیا این اتفاق محقق می‌شود؟ سرپرست موقت پرسپولیس که برای بررسی استعفای دایی یک روز کامل زمان می‌خواهد در پاسخ به این پرسش می‌گوید: «این شعار به دلیل علاقه هواداران به ما بود و چون رفته بودیم لیگ قهرمانان ساخته شد. من هم خیلی دوست دارم این اتفاق محقق شود. البته 24 ساعت اگر تحمل کنید انشاالله این اتفاق امکان رخ دادنش وجود داشته باشد».

***

«تقصیر دایی نیست، شک نکنید با رفتن او بدتر می‌شویم». این جمله را علیرضا محمد می‌گوید. مازیار زارع هم بازیکنان را مقصر می‌داند و سرپرست تیم می‌گوید بازیکنان با اشک روی پای دایی افتادند، در رختکن را بستند تا مانع رفتنش شوند. با این وجود دایی قبول نکرده البته باشگاه هنوز می‌خواهد «تلاش» کند و دنبال راهی است که دایی از این تیم نرود!

***

«ما دیگر از دایی حمایت نمی‌کنیم، از اول هم موافق حضور ایشان نبودیم؛ ولی به تصمیم مدیریت احترام گذاشتیم. اما از این به بعد دیگر این کار را نمی‌کنیم». این جملات را بوقچی‌های باشگاه رو به دوربین «نود» گفته‌اند. همین‌ها که حتی گزینه بعدی‌شان برای سرمربیگری پرسپولیس را معرفی کرده‌اند و می‌خواهند سرپرست موقت باشگاه، حمید درخشان سرمربی فعلی شهرداری تبریز را به تیم‌شان بیاورد! البته جلوی دوربین، سرپرست موقت باشگاه می‌گوید: «آنها برای تیم ما تصمیم نمی‌گیرند».

***

دایی می‌رود در حالی که بهمن دهقان همراهی‌اش می‌کند. می‌گویند در رختکن گریه کرده، او خود را از جمع دوربین‌ها جدا می‌کند. خلوتی چهارنفره شکل می‌گیرد؛ میان او، دهقان و خبرنگاران خبر. جایی مثل تونل آزادی بعد از باخت به عربستان. جایی که یک بار گفت: «نیازی به استعفایم نیست و فدراسیون حتی جانشینم را هم انتخاب کرده، آنها برکنارم می‌کنند». این بار اما آرامشش بیشتر است. انگار راضی است به رفتن. نتیجه بازی استقلال هم برایش اهمیتی ندارد؛ «آنها استقلال هستند و ما پرسپولیس. من نباید تیمم چهار تا می‌خورد. فقط این برایم مهم است». راستی اگر پرسپولیس استعفایش را رد کند چه اتفاقی می‌افتد؟ او می‌گوید: «من دارم می‌روم و می‌دانید که وقتی رفتم، برنمی‌گردم. تو را خدا این‌قدر درباره اتفاقاتی که افتاد نپرسید، تو را خدا بگذارید بروم».

دایی نسبت به گذشته‌اش تغییر کرده. این بار انگار خودش می‌خواهد قربانی شود و دایی پاسخ می‌دهد: «قربانی؟» بلند می‌خندد؛ «قربانی کدام است؟ باید می‌رفتم. الان وقتش بود. مخلص همه آنهایی که دوستم دارند هم هستم. این معنایش رفتن برای همیشه نیست، برمی‌گردم. فوتبال شغل من است». او یک فوتبالی است، درست برعکس خیلی از آنها که فوتبالی نیستند. این را حبیب کاشانی می‌گوید: «من مدیری غیرفوتبالی هستم. ما یک روز آمدیم و چند روز دیگر هم باید برویم. فوتبال جای امثال دایی است که فوتبالی هستند».

 

تاریخ: 1389/10/1
اشتراک گذاری:          
لینک کوتاه:

نظرات
نام:
ایمیل:
وب سایت:
متن:
کد امنیتی:کد امنیتی
تکرار کد امنیتی: