چگونه میتوان مقام چهارم را در بازیهای آسیایی تثبیت کرد و به سوی جایگاههای بالاتر خیز برداشت؟ جامعهشناسی ورزش، حلقه مفقوده ورزش ایران
ایران چهارم شد و 20 مدال طلا را هم از آن خود کرد؛ اما آنچه ذهن بسیاری از دستاندرکاران و اهلفن را مشغول کرده نهتنها توانایی حفظ این افتخارات بلکه بهبود بخشیدن به آن نیز هست.
تاریخ ورزش ما نشان داده که زیاد هم نمیتوان روی این اتفاق حساب باز کرد.امروز مقام اول، فردا مقام آخر و شاید در آینده چیزی در حد متوسط و پس از آن هزاران علامت سوال بیپاسخ دیگر!
ورزش ایران همواره دستخوش تحولات زیادی بوده که باعث شده است آن را به اتفاقی پیشبینی ناپذیر تبدیل کند. شاید اهمیت زیادی که این سالها برای حوزههای فردی ورزش از قبیل بازیکنان، مربیگری، روانشناسی یا زیستشناسی وفیزیولوژی ورزشی قائل شدهایم باعث غفلت ما از حوزه مهم دیگری که جامعهشناسی ورزش نام دارد، شده باشد. این حوزه مهم در واقع همان حلقه مفقودهای است که در ساختارها و سازوکارهای ورزش این مملکت وجود دارد.
دکتر نظریان، عضو هیات علمی دانشگاه شهید رجایی میگوید: «تا به حال تحقیقات زیادی راجع به جنبههای فردی ورزش انجام گرفته و کارهای خوبی در زمینه زیستشناسی و روانشناسی ورزشی شده است، اما متاسفانه در حوزه جامعهشناسی ورزشی که در واقع بعد بیرونی را مدنظر قرار میدهد کاری نکردهایم. ما فقط فرد را مطالعه میکنیم ولی کاری در زمینه مطالعه آن فرد در اجتماع نمیکنیم. خیلی جالب است که ورزشکاران ما در کار انفرادی موفقند، اما در کارهای تیمی موفقیتشان کمتر است. ما میلیاردها تومان برای یک تیم هزینه میکنیم، اما در عمل یک تیم خوب نداریم، چون فقط به روانشناسی و زیستشناسی روی یک فرد ورزشکار تمرکز کردهایم و به جامعهشناسی تیم و عوامل فرهنگی آن کاری نداشتهایم. در حالی که امروزه این حوزه ضرورت بسیار زیادی برای بررسی و مطالعه دارد.»
ورزش، یک نهاد اجتماعی
وقتی صحبت از یک نهاد اجتماعی میشود بلافاصله نهادهایی چون خانواده، آموزش و پرورش، سیاست، اقتصاد و مذهب برایمان تداعی میشود؛ اما نکته جالب توجه این است که طی صد سال اخیر با شکلگیری جامعه صنعتی جدید، نهاد دیگری هم به نام نهاد فراغت به این تعداد اضافه شده است. این نهاد توانسته است هنر، ورزش، تفریح و فراغت را که در طول تاریخ همواره اموری حاشیهای بودهاند در بر بگیرد، اما متاسفانه در ایران این نهاد اجتماعی جدید هنوز نتوانسته است جایی برای خود باز کند.
دکتر سید مهدی آقاپور، استاد جامعهشناسی ورزشی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران ضمن ارج نهادن به زحمات ملی پوشان و همه دستاندرکاران اردوی ورزشی ایران در گوانگجو، در این رابطه میگوید: یک پدیده هنگامی به نهاد اجتماعی تبدیل میشود که بتواند در یک فرآیند زمانی مشخص در مجموع سیر صعودی داشته باشد. یک نهاد اجتماعی باید قابل پیشبینی و قاعده مند باشد ولی متاسفانه در ایران نهاد ورزش، نهادی شکننده و غیرقابل پیشبینی است و مصداق توپ گرد است و زمین دراز که همواره با اگر و اماهای فراوان همراه است لذا نمیتوان و نباید به این مقام چهارمی در ورزش آسیا دلخوش کرد و باید به انتظار آینده نشست. دکتر آقاپور اجرای سیاستهای مناسب ورزشی در نهادهای دیگر از قبیل نهاد آموزش و پرورش و اصرار داشتن به تداوم و پیگیری اجرای آن سیاستها را یکی از عوامل مثبت در برخوردار شدن از این سیر صعودی برمیشمارد و عنوان میکند اجباری شدن شنا برای پایه سوم تحصیلی درمدارس کشور یا تقویت ورزش صبحگاهی به وسیله مدیران مدارس و استخدام معلمان ورزش متخصص در ایران، سیاستهای خوبی هستند که باید بتوانند در طول چند سال به صورت مداوم به جلو حرکت و به نهادینه شدن ورزش در طول زمان کمک کنند و آینده درخشانی را به ارمغان آورند. با ترقی قابلقبول ورزش دانشآموزی، ساختارها و سازوکارهای ورزش همگانی و ورزش قهرمانی بویژه تیمهای ملی به صورت یک نهاد اجتماعی مستحکم و پویا در میآید و از آن اگر و اماهای همیشگی نجات خواهیم یافت.
ایران، جامعهای جوان و روبه رشد
ورزش چیزی نیست که برای زندگی مدرن ابداع شده باشد. از قدیم هم گفتهاند که عقل سالم در بدن سالم است. تاریخ هم نشان داده است که انسانهای سالم و قوی همواره یاریگر رهبران کشورها بودهاند؛ اما اگر بخواهیم ورزش و تربیت بدنی را در ایران بررسی کنیم باید ابتدا جامعه ایرانی را مورد بررسی قرار دهیم، جامعهای که نسبتا جوان است و با میانگین سنی حدود 30 سال، در دسته جوامعی با نیازهای جوانان قرار دارد.
دکتر نظریان میگوید: «ایران از لحاظ پتانسیل نیروی انسانی با خیلی از کشورها قابل مقایسه هم نیست. این جامعه جوان نیازهای جنسیتی مختلفی هم دارد که عوامل حاکم بر زندگی و آسیبشناسی آنها هم با یکدیگر تفاوت دارند. پس وقتی صحبت از فراغت میشود و آن را به عنوان یک عامل بسیار مهم در سیاست و تعلیم و تربیت و اقتصاد مطرح میکنیم نباید آن را فارغ از جنسیتهای جامعه در نظر بگیریم و به بررسی آن بپردازیم؛ بنابراین در جامعهشناسی ورزشی ایران نیاز داریم که در کنار این موارد مجدد به مولفههای اثرگذاری که نیازهای جوانان ما را جلو میبرند، بیندیشیم. به هرحال امروزه با جامعهای روبهرو هستیم که باید 10 سال پیش نیازهایش را بررسی و معین میکردیم. جامعه ایران امروز دارای نیروی جوانی است که در واقع یکی از نقاط قوت آن محسوب میشود، اما باید آن را بدرستی مدیریت کرد و در این مدیریت صحیح هم رکن اول برنامهریزی و سازماندهی و رکن حیاتی آن نیز نظارت و ارزشیابی است.»
آقاپور: اگر نتوانیم پایههای جامعهشناختی ورزش را در ایران تدوین و معرفی کنیم حتی اگر در حوزه روانشناختی یا زیستشناختی و فیزیولوژی ورزش هم قوی باشیم، باز نمیتوانیم به رشد ورزش کمک کنیمدکتر نظریان در ادامه میافزاید: «اگر در جامعهای برنامهریزی اتفاق بیفتد، اما در ادامه آن نظارت و ارزشیابی وجود نداشته باشد هیچ فایدهای به همراه نخواهد داشت. ما امروز در ورزش جامعه خود، هم پول بیشتری تزریق کردهایم و هم از لحاظ آدمهای توانمند و تحصیلکرده رشته تربیت بدنی بسیار جلوتر از سالها قبل هستیم. پس انتظار میرود جامعه ایران بتواند به عنوان جامعهای تقریبا جوان که از فرهنگ و علم روز هم برخوردار است از پتانسیلهایش بهترین استفاده را بکند.»
این استاد دانشگاه تاکید میکند که اگر در جامعه جوان ایران به ورزش به عنوان یک مولفه قدرتمند توجه شود میتوان با تربیت انسانهایی سالم جلوی بسیاری از آسیبهای اجتماعی درونی و بیرونی را گرفت.
ورزش پدیدهای عینی، عمومی و جبری
آنچه علم جامعهشناسی ورزش بر آن تمرکز دارد بررسی ورزش به عنوان یک پدیده و نهاد اجتماعی و ارتباط آن با سایر نهادهای اجتماعی است. این علم از تغییر و تحولات تربیت بدنی و ورزش در ساختار جامعه و از کارکردهای این حوزه فرهنگی و اجتماعی و از پیامدهای این رشته در زندگی اجتماعی انسان به دو روش نظری و تجربی بحث میکند.
دکتر آقاپور در همین زمینه میگوید: «جامعهشناسی ورزش در واقع رابطه بین ورزش و تربیت بدنی را به عنوان یک نهاد اجتماعی اثرگذار در ساختار فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و نه به عنوان یک سری مهارتهای حرکتی در یکسری از رشتههای ورزشی مورد تفسیر قرار میدهد و ارتباط این نهاد را با سایر نهادهای اجتماعی یعنی اقتصاد، سیاست، خانواده، آموزش و پرورش و مذهب و فرهنگ و تربیت بررسی میکند.»
وی با تاکید بر این نکته که تعامل بسیار سریع و سادهای بین نهادهای اجتماعی وجود دارد علل و عوامل ترقی ورزش چین را برمیشمارد و میگوید: «فرهنگ و فلسفه توامان انفردی و تیمی، دولت مقتدر و مدیریت کارآمد، مردم با اراده و سختکوش، جمعیت انبوه ولی منظم و هنجارمند، تعامل سازنده و دوسویه با کشورهای دیگر، استفاده از دستاوردهای علمی و فناوری و بومیسازی آنها، اقتصاد شکوفا و مولد، آموزش و پرورش پویا و در ارتباط با مهارتهای زندگی ازجمله علل و عواملی هستند که چین را به یک جامعه برتر در عرصه رقابتهای قارهای و جهانی ازجمله ورزش وتربیت بدنی تبدیل کردهاند. در واقع ترقی ورزش چین و کسب مقام اول در المپیک 2008 پکن و بازیهای آسیایی گوانگجو بازتاب نظام اجتماعی چین است. جامعهشناسی ورزش هم در واقع از این مباحث مهم و تعیینکننده بحث میکند.»
این استاد دانشگاه میافزاید: «هدف از جامعهشناسی ورزش این است که اولا ارتباط بین ورزش و تربیت بدنی با سایر نهادهای اجتماعی تبیین گردد. ثانیا زمینههای اجتماعی صعود یا سقوط ورزش در جامعه به طور کلی و نه به عنوان یک رشته ورزشی بررسی شود.» وی از شناخت پیامدهایی که در اثر افت ورزشی به طورکلی در جامعه رخ میدهد نیز به عنوان هدف سوم این علم یاد میکند. این استاد جامعهشناسی ورزش کشورمان معتقد است که اگر در ایران به این مسائل به صورت عمقی و علمی پرداخته شود نتیجهاش این خواهد شد که زیرساختهای ورزشی به لحاظ خرد و کلان در جامعه تبیین و موجب میشوند ورزش به طور صحیحی آسیبشناسی شود و مشکلات آن شناسایی و برای آن برنامهریزی و سیاستگذاریهایی انجام شود که باعث رشد و ترقی ورزش شوند. این دقیقا همان کاری است که باید جامعهشناسی ورزش انجام دهد.
دکتر آقاپور در پاسخ به این سوال که چرا باید ورزش را بهعنوان یک پدیده اجتماعی در نظر گرفت میگوید: «هر پدیده اجتماعی در واقع 3 حوزه دارد. این 3 حوزه شامل مورفولوژی یا ریختشناسی اجتماعی، فیزیولوژی اجتماعی و نیز رفتارهای گروهی و اجتماعی است. در این 3 حوزه، ورزش در جامعه ایران هم براحتی قابل توصیف است. به قول دورکیم ـ که یکی از نظریهپردازان این رشته است - یک پدیده اجتماعی 3?خصوصیت دارد. پدیده اجتماعی باید عینی، عمومی و جبری باشد و میبینیم که ورزش هر سه خصوصیت را در برمی گیرد. شما نمیتوانید هیچ جامعهای را بدون ورزش در نظر بگیرید و علاوه بر این ورزش شاخص توسعه اجتماعی روزگار ماست و بازتاب نظام اجتماعی است و اگر کشوری به آن توجه نکند، عقبماندگی آن را نشان میدهد که این همان جبری بودن ورزش است. عینی بودن ورزش هم یعنی این که ورزش در سراسر جامعه و در بین کلیه اقشار و طبقات اجتماعی وجود دارد. ورزش پیر و جوان نمیشناسد و فارغ از جنسیت است و این بر عمومی بودن آن دلالت دارد.»
این استاد دانشگاه معتقد است: «اگر نتوانیم پایههای جامعهشناختی ورزش را در ایران تدوین و معرفی کنیم و برای آن فرهنگسازی کنیم حتی اگر در حوزه روانشناختی یا زیستشناختی و فیزیولوژی ورزش هم قوی باشیم، باز نمیتوانیم به رشد ورزش کمک کنیم، چون یکی از سه پایه اساسی ورزش یعنی مبانی اجتماعی و جامعهشناختی ورزش تعادل ندارد.» به گفته رئیس انجمن علمی جامعهشناسی ورزش ایران اگر در درون فرهنگ جامعه ایران تضاد وجود داشته باشد یا این که ناهنجاریهایی در سیاستهای عمومی کشور مشاهده شود، ورزش ما نیز رشد نمیکند. وی تاکید میکند که ساختارهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی باید به صورت نسبی سالم باشند و شاخصهای رشد و توسعه نظیر سواد، بهداشت و درآمد باید از میانگین جهانی بالاتر باشد تا ورزش در ایران رشد کند. اگر نهادهای دیگر اجتماعی بویژه رسانههای جمعی و مطبوعات و رادیو و تلویزیون در ایران به طور صحیح و راهبردی در ارتباط با ورزش و تربیت بدنی قرار نگیرند، ورزش ما هرگز به صورت ثابت و قابل اعتماد رشد نخواهد کرد. وی همچنین بر لزوم نهادینه کردن ورزش و تربیت بدنی و غیردولتی کردن آن در برنامههای توسعه اجتماعی و اقتصادی و نیز در برنامههای دانشگاهها و آموزش و پرورش به عنوان یک موضوع اصلی و نه فرعی تاکید فراوان میکند.
فریبا فرهادیان
جامجم