به گزارش ایرنا، می گویند امید، آخرین چیزی است که می میرد. جواد نکونام اما مقابل پرسپولیس، امید هواداران استقلال را کشت. دیگر چیزی باقی نمانده؛ سلام به بحران نه، استقلال وسطِ وسطِ بحران است و در حال نابودی. کسی باید نجات اش بدهد، شاید یکی مثل نکونام؛ قطعاً این ناجی احمد شهریاری نیست که با تصمیمات اشتباه خود، یکی از دلایل تیره روزی های استقلال است.
شاید بپرسید چرا نکونام؟ درباره او چه فکرها که نمی کردیم و چه رویاها که در سر نمی پروراندیم. بخصوص زمانی که کاپیتان تیم ملی بود و بزرگتر ستاره های دانه درشت فوتبال ایران. می گفتیم مدیریت بلد است و اگر کمی فنی کار کند، آینده درخشانی در مربیگری دارد. وقتی دستیار کارلوس کی روش شد، امیدوار شدیم که بالاخره یک مربی جوان ایرانی کنار پیرمرد بی اعصاب پرتغالی ساخته می شود تا بعدها بگوییم ما هم سرمربی داریم و پزش را بدهیم.
درباره مدیریت نکونام اطمینان داشتیم و بعد از همکاری با کی روش، از نظر فنی هم متقاعد شدیم که او نکته هایی آموخته و سرمربی قابلی خواهد شد. وقتی هدایت خونه به خونه و نساجی را بر عهده گرفت، رویاهای ما تا حدودی بر آورده شد. برای فوتبال ایران که ۱۰ سال از وجود کی روش – حداقل برای تربیت مربی – خیری ندیده بود، نکونام می توانست یک فرشته نجات در دهه های بعد باشد.
در دو تیم شمالی، نکو درخشید و سپس به فولاد رفت تا شانس خود را در مهد فوتبال ایران آزمایش کند. اینکه او پله ها را یکی یکی بالا می رفت، ما را امیدوارتر می کرد. از اینکه می داند به صلاح نیست خیلی زود هدایت تیم ملی یا باشگاهی بزرگ نظیر استقلال را بر عهده بگیرد، خوشحال می شدیم. بعد از یکی دو سال فعالیت در فولاد، به نظر که وقتش بود نکونام سرمربی استقلال شود. با این حال عملکرد او در فولاد – فارغ از قهرمانی در جام حذفی – کمی نگران مان کرده بود. نگران بابت بروز برخی رفتارها و البته سیستم تدافعی که بر گرفته از آموزش های کی روش بود.
در فولاد البته بازی دفاعی تا حدودی توجیه داشت و می شد چنین روشی را پذیرفت. تصور بر این بود که در استقلال، نکونام فلسفه مربیگری اش را تغییر می دهد که این اتفاق رخ نداد. فلسفه او، در خانه و خارج از خانه، مقابل مدعی و تیم ته جدولی، همه و همه یکی بود. استقرار لایه های دفاعی فراوان و البته نگاه به ضد حمله و استفاده از بازیکنانی که به قول فوتبالی ها دکل طور باید فقط سرها را در خط حمله می زدند و روی توپ های هوایی اثر می گذاشتند.
در میان این نقدها باید کمی هم منصف باشیم. استقلال فصل قبل با تکیه بر همین روش، نایب قهرمان لیگ برتر شد و توانست بیشترین امتیاز تاریخِ را توسط تیم دوم لیگ به دست بیاورد. همان زمان هم نقدهایی به روش بازی استقلال وارد بود و حتی در روزهای صدرنشینی هم تماشاگر با رضایت کامل ورزشگاه را ترک نمی کرد.
غالب و مغلوب. دو کلمه متضاد که در فوتبال و میان مربیان مختلف کارایی بسیاری دارد. تیم غالب، یعنی تیمی که قبل از بازی پیروز است. یعنی تیمی که قدرتمندتر است و اغلب کارشناسان معتقدند که باید بازی را ببرد. برعکس، به تیم ضعیف تر با پیشینه نه چندان محکم، مغلوب می گویند. استقلال به جز چند بازی مقابل رقبایی چون پرسپولیس و همچنین سپاهان و تراکتور در خانه حریف، اغلب تیم غالب است. تیمی که باید از ابتدا حمله کند، روی دروازه حریف خطرساز ظاهر شود و هوادار را در تمام دقایق برای تماشای گل نیم خیز کند.
استقلال با نکونام اثری از تیم غالب ندارد. فرقی هم نمی کند، مقابل پرسپولیس و سپاهان بازی کند یا هوادار و نساجی. تیم نکونام نه تنها به دفاع و ضد حمله فکر می کند، بلکه طراوت لازم را نیز در زمین ندارد و همین مسأله انتقاد کارشناسان و هواداران استقلال را به دنبال داشته است. در کوچه و خیابان، حتی طرفداران افراطی جواد نکونام هم مدام از سیستم تدافعی استقلال صحبت می کنند و اینکه چرا تیم شان هجومی و تماشاگرپسند بازی نمی کند.
فصل قبل، استقلال زیبا بازی نکرد اما در نتیجه گیری موفق بود. این فصل اما استقلال نه تماشاگرپسند بازی می کند و نه نتیجه می گیرد. کسب تنها ۵ امتیاز از ۵ بازی و اختلاف ۸ امتیازی با صدر جدول، همه و همه باعث شده تا خیلی ها منتظر قطع همکاری با جواد نکونام باشند. حالا رویاهای ما در مورد نکونام نقش بر آب شده و حداقل در استقلال، آینده ای برای موفقیت با او در ذهن مان نقش نبسته است.
استقلال شبیه بیماری است که برخی مواقع به او شوک می دهند یا با دستگاه همچنان زنده مانده است. بنابراین بهترین راهکار این است که جواد نکونام استعفاء بدهد، با احترام جدا شود و مربی جدید با تفکرات تازه جای او را بگیرد. همان خواسته ای که برخی هواداران، امروز و مقابل باشگاه استقلال خواستار آن شدند. نکونام در تمام سال های اخیر، همیشه فریاد زده که به استقلال متعصب است؛ او حالا می تواند دین خود را ادا کند، از قرارداد ۳۲ میلیاردی خود بگذرد و تعصب خود را در عمل نشان بدهد. با استعفاء، نام سرمربی استقلال نکو می ماند و این موضوع هم به سود او است و هم باشگاهی که تاریخچه دارد اما نشانی از یک قهرمان نه. منتظر استعفای شما می مانیم آقای «نکونام».