به گزارش عصر سه شنبه شب ایرنا، بحث جوانگرایی در تیم ملی ایران، درست از زمانی آغاز شد که در نیمه نهایی جام ملت های آسیا مغلوب قطر شدیم و حضور در فینال را از کف دادیم. این بحث ها همیشه و بعد از هر تورنمنتی که با قهرمانی تیم ملی به پایان نمی رسد، مطرح می شود و البته مخالفان و موافقان بسیاری هم دارد. باید ببینیم آیا ابزاری برای انجام پروسه جوانگرایی در تیم ملی داریم یا نه؟
جوانگرایی یعنی بازیکنان جوان بیایند و جانشین باتجربه ها شوند. همه معنی جوانگرایی را می دانند و بارها در تیم های مختلف نمونه هایی از این دست را دیده اند. این جوانگرایی اما راه و روش ها و اصول و منطقی دارد. مگر می شود در لیگ ایران، بازیکنان جوان به میدان نروند و آنوقت از کادرفنی تیم ملی بخواهیم تا در فهرست خود بازیکنانی ۲۰، ۲۱ یا ۲۲ ساله داشته باشند؟
پروسه تغییر نسل ابتدا باید در باشگاه ها انجام شود و سپس آهسته آهسته مورد توجه کادرفنی تیم ملی هم قرار بگیرد. از چند دهه قبل، بزرگان فوتبال ایران معتقدند که بازیکن جوان حداقل باید ۵۰ درصدِ توانایی هم پستی با تجربه خود را داشته باشد تا بتواند به پیراهن فیکس تیم ملی برسد. وقتی جوانی نداریم که مثلاً در اندازه های سردار آزمون یا مهدی طارمی باشد، چطور می توانیم نسل را تغییر بدهیم؟
یا مثلاً در دفاع چپ. آیا بازیکنانی که در تیم ملی حضور دارند، از احسان حاجی صفی بهترند یا حتی ۵۰ درصد از توانایی های او را دارند. واقعیتش این است که در فوتبال ایران، حضور در سطح اول فوتبال اروپا چندان مورد توجه قرار نمی گیرد. به عنوان نمونه، بازیکنی که در لیگ اروپا و به عنوان بازیکن ثابت برای آ.ا.ک آتن به میدان می رود، قطعاً بهتر از جوانی است که کج دار و مریز در لیگ ایران بازی می کند و در بسیاری از دیدارها هم مصدوم است.
یا در دفاع راست، رامین رضاییان با اینکه مشکلاتی مثل نفوذهای زیاد و عدم توانایی در دفاع را در سبک بازی اش دارد اما بهتر از مهره هایی است که در سپاهان، یا بازی نمی کنند یا اگر هم در ترکیب هستند، مثمرثمر واقع نمی شوند. آیا صرف اینکه تغییر نسل بدهیم، دلیل قانع کننده ای برای دعوت نشدن برخی از ستاره ها است؟
یا در دفاع وسط، چه بازیکنی داریم که بخواهیم از حسین کنعانی زادگان بگذریم؟ یا شجاع خلیل زاده را کنار بگذاریم؟ اگر امیر قلعه نویی مثل دفاع چپ، در مرکز خط دفاع هم می تواند قید مهره های با تجربه خود را بزند، پس چطور خلیل زاده را در ۳۵ سالگی به تیم ملی دعوت می کند اما خبری از سامان فلاح در لیست نیست؟ آیا جوانگرایی فقط در برخی از پست ها انجام می شود و فیلترها تنها برای برخی از بازیکنان است؟
به نظر می رسد امیر قلعه نویی هنوز معنی جوانگرایی را نمی داند. او خیلی ساده می تواند مصاحبه کند، از توانایی پایین برخی بازیکنان جوان بگوید و تأکید کند که آنها در سطح و اندازه های ستاره های باتجربه تیم ملی نیستند. شاید کلیشه ای باشد اما سن واقعا یک عدد است و در فوتبال نباید چندان مورد توجه قرار بگیرد. پپه تا همین چند ماه قبل برای تیم ملی پرتغال بازی می کرد، آن هم زمانی که به ۴۱ سالگی رسیده بود. اگر در فوتبال پرتغال، بازیکنی در درجه و سطح پپه بود، آیا از او استفاده می شد؟ قطعاً بازیکنی در اندازه های او نبوده که به پپه اعتماد شده است. آیا آنجا فشار نمی آورند که ای داد بیداد، چرا جوانگرایی نمی کنید؟
تا زمانی که جوان های آماده در لیگ متولد نشوند، جوانگرایی در تیم ملی یک موضوع بیهوده است. البته کلمه «جوانگرایی» در لغت نامه امیر قلعه نویی هم انگار معنی دیگری می دهد. گلچین کردن پست ها و تصمیم سلیقه ای برای جوانگرایی و همچنین عملکرد معکوس پیرامون این قضیه. برای توضیح بیشتر باید مثالی بزنیم. شهریار مغانلو ۳۰ ساله است و در لیگ امارات بازی می کند. او این فصل هرگز اثری از بازیکن آماده گذشته را به نمایش نگذاشته و اغلب در دیدارهای اتحاد کلباء گلی به ثمر نرسانده است.
کمی آنطرف تر، ستاره ای در لیگ روسیه حضور دارد که در ۲۰ سالگی توانسته چشم روس ها را به خود خیره کند. جوانی به نام سعید سحرخیزان که در اورنبورگ عضویت دارد و در یکی دو ماه اخیر گل های فراوانی به ثمر رسانده و استعداد خود را به رخ کشیده است. آنوقت در تفکرات امیر قلعه نویی، سعید سحرخیزان حضور ندارد و شهریار مغانلو به تیم ملی دعوت می شود. یکی ۲۰ ساله و مستعد و دیگری ۳۰ ساله و از آمادگی به دور!
در یک پست که استعداد داریم و جوان مان می درخشد، درها را به روی او می بندیم و آنوقت در مناطقی که بازیکن مستعد نداریم، بازیکنان باتجربه را کنار می گذاریم و بحث جوانگرایی را مطرح می کنیم. اتفاقی که در ماه های اخیر بارها مشاهده کرده ایم اما یا جوابی برای آن نبوده و یا کادرفنی از پاسخ طفره رفته است. مثل همیشه، یک اتفاق تکراری.