ایران اسلامی سرشار از غنای محتوایی در هویت ملی و دینی است و فرهنگ غنی با توجه به سرمایه های عظیم فرهنگی، تمدنی و دینی توانسته است در سراسر جهان خریداران فراوانی داشته باشد. به همین دلیل فرهنگ ایرانی در سطح بین المللی جایگاه ویژه ای دارد. ایران اسلامی به برکت همین ارزش های وطنی و مذهبی است که هم نقش تمدنی خود را باید داشته باشد و هم از ظرفیت وسیع مقصد گردشگری جهانی استفاده کند.
این ظرفیت و قابلیت، تنها زمانی قابل بهره برداری حداکثری و درست است که به نقش دو سویه هویت ملی و دینی ایران اسلامی توجه شود. لذا حیف است که نسل جوان در بین دو جریان لیبرال و سکولار یا تعصبات مذهبی، دچار یک سو نگری و یا افراط و تفریط شود و از این سرمایه های عظیم دینی، تاریخی، معرفتی، هنری و فرهنگی بی بهره باشد.
در حال حاضر که جامعه امروز ایران اسلامی با نسل جوانی تحصیل کرده و فرهیخته مواجه است، بیش از هر زمان دیگری هم به سرمایه های ترکیبی هویت سازی دینی و ملی همچون مولانا، حافظ، سعدی و شاهنامه خوانی فردوسی محتاج است و هم به بهره گیری از فرهنگ اصیل قرآنی با منطق روشن و جذاب آن که جامعه بشری را به اخلاق مداری، انسانیت، شرافت، عقلانیت و معرفت دعوت می کند ولی جامعه ایرانی به دلیل این که قدرتمند و تمدن ساز بوده است، همواره دشمنان زیادی دارد.
این دشمنی ها اعم از خائنین و خودباختگان و افراد وابسته به بیگانگان در داخل یا عناصر سیاسی کشورهای سلطه گر که سابقه ظلم و تجاوز و غارت این سرزمین را داشته اند، همواره وجود داشته و دارد. اینکه عده ای ناآگاه، خواسته و ناخواسته، رویکرد سکولاریزم به فرهنگ ایران دارند و سرمایه های فرهنگی کشور را به صورت مستقل، خالی از دین و معنویت به نسل جوان معرفی می کنند، خطای بزرگی است. زیرا اگر محتوای قرآن کریم و روح تعالیم اسلامی و اخلاق دینی از بزرگان فرهنگی این مرز و بوم یعنی دانشمندان و ادیبان و شاعران گرفته شود، دیگر هیچ ارزش محتوایی و لطافت و زیبایی در فرهنگ ایرانی نخواهد بود که جاذبه ماندگار تاریخی داشته باشد.
لذا این یک جانبه گری افراطی لطمه بزرگی به هویت دینی کشور می زند. البته در نقطه مقابل نیز اگر جامعه ایران با مناسک گرایی افراطی و گرفتار شدن جریان مذهبی در برخی از مجالس مناسک محور به سطحی نگری مذهبی گرفتار شوند یا مجالس مذهبی احساسی، خالی از ارشادات عالمان دینی و سخنران های توانمند در تقویت معرفت دینی و اخلاق گرایی نهادینه شوند، عملاً به هویت ملی و ارزش های تاریخی و تمدنی ایران اسلامی ظلم شده است. لذا هر گونه یک سونگری موجب می شود که جامعه نسل جوان گرفتار جریان های دوقطبی شوند که در مقابل هم صف آرایی خواهند نمود.
این دو قطبی شدن می تواند خسارت ها و لطمه های جبران ناپذیری به ملت ایران اسلامی بزند. چرا که دشمنان این مرز و بوم همواره تلاش کرده و می کنند تا نسل جوان این کشور را دو پاره کنند. بدین معنا که عده ای سکولار وابسته به غرب با سویه گرایش به هویت تاریخی و ملی همواره مورد حمایت آنها قرار گیرد تا نظام فرهنگی کشور خالی از هویت دینی، معرفتی و اخلاقی شود.
از سوی دیگر با تخریب نگرش های دینی ارزشمند و متعالی و تقویت پنهان جریان های مذهبی افراطی نظیر شیعه انگلیسی و مانند آن تلاش می کنند تا نظام فرهنگی دینی کشور گرفتار جریان های احساسی سطحی نگر شوند و جامعه مذهبی کشور را در مخالفت با هویت ملی و تمدنی معرفی کنند. لذا باید توجه داشت که این دوقطبی سازی از بزرگترین فریب ها و نقشه های دشمنان ایران برای شکاف بین ملت ایران اسلامی است.
این در حالی است که سرمایه اصلی این کشور از یک سو در پناه تقویت بزرگان و ادیبان و شاعران و از سوی دیگر گرامی داشتن عالمان و بزرگان دینی حفظ می شود. بدین معنا که نظام فرهنگی کشور و جریان رسانه ای و عناصر فرهنگ ساز و تأثیر گذار در ماهیت دیدگاه افکار عمومی باید به تقویت هویت ملی و دینی به طور متوازن بپرازد. در سایه چنین رویکرد دو سویه ای است که می توان انتظار داشت نسل آینده ایران زمین، جامعه ای با هویت مندی خاص، متمدن، ادیب و فرهنگ دوست و اخلاقی و با معنویتی بیشتری تربیت خواهند شد؛ نسلی که عزت و شوکت ایران اسلامی را حفظ خواهد کرد و در مقابل هجوم بیگانگان و نفوذ عناصر خود باخته از سرمایه های تمدنی و دینی این کشور صیانت خواهد نمود.
روح فرهنگ و هنر در ایران زمین عجین با دین و مذهب است. تلفیق و درهم تنیدگی مباحث و مسائل دینی و تلفیق امور فرهنگی و هنری، عقلانی و احساسی، اخلاقی و دینی در ایران اسلامی چنان وسیع و گسترده است که پرداختن به هر کدام و غفلت از دیگری، خسارات جبران ناپذیری به بافت هویت تاریخی و ملی یا دینی و فرهنگی این ملت شریف خواهد زد. لذا همانطور که باید مراقب بود عده ای که متمایل به جریان ابتذال و لیبرالیسم غربی هستند، نتوانند چنان قدرت رسانه ای و محبوبیت و شهرتی داشته باشند که عملاً نسل جوان این کشور را خالی از فرهنگ دینی، معرفت اخلاقی و ارزش های مذهبی تربیت کنند.
چنانچه که مشاهده می شود در گرایش به روابط آزاد جنسی، ابتذال اخلاقی و حتی گرایش به داشتن حیوانات خانگی به جای ازدواج و فرزندآوری یا حفظ ارزش های دینی و اخلاقی شاهد آمار نگران کننده و تأسف باری در جامعه هستیم. لذا بخشی از این افراد خواسته یا ناخواسته متمایل به جریان های وابسته فاسد غرب گرا هستند و در ظاهر، پشت سرمایه های فرهنگی این کشور مخفی شده اند ولی در باطن به راحتی به مقدسات و ارزش های دینی و معنوی ملت ایران حمله می کنند.
از سوی دیگر نیز باید مراقب بود که جریان مجالس مذهبی، دچار آفات افراطی گری و تندروی و تعصب کورکورانه نشود. بلکه عقلانیت دینی، گفت وگو و اخلاق مداری، معنویت عرفانی و نشاط اجتماعی مجالس مذهبی باید چنان در بافت فرهنگ ایرانیان نهادینه شود که نسل آینده این مرز و بوم شاهد پدران و مادران اخلاق مدار و فرهیخته اهل ادب، فرهنگ، هنر و معنویت دینی باشد.
در سایه این هوشیاری و مراقبت خواهد بود که دشمنان ایران اسلامی از دو پاره کردن نسل جوان مأیوس خواهند شد. این مساله که جامعه ایران و نسل جوان در یک دو قطبی «لیبرالیسم و سکولار یا مذهبی متعصب» رو در روی هم قرار گیرند، به لحاظ فرهنگی، تمدنی و دینی در کشور خسارت های زیادی در حوزه سرمایه های انسانی و نسل آینده خواهد زد. لذا باید از یک سو جامعه فرهنگی و هنری کشور را چنان در آغوش معنویت، عقلانیت و فلسفه اسلامی و فرهنگ شیعی تربیت کرد که نسل جوان کشور در آینده نقش آفرینی مثبت و ارزشمندی در حفظ ارزش ها و هنجارهای ملی و دینی این کشور داشته باشند.
از سوی دیگر باید جامعه مذهبی و دینی را از آفاتی همچون تحجر مذهبی و جزم اندیشی و یک سوی نگری دور نگاه داشت. چرا که چنین رویکرد مذهبی با توجه به برخی خوانش های قشری و تنگ نظرانه از هویت ملی، خدا و دین عملاً نسل جوان بعد از دوره ای کوتاه که جذب مجالس و محافل دینی شده اند، سر خورده کرده و جذب جریان های سکولار و ابتذال غربی خواهند شد.
مذهبی شدن قبل از این که در آیین و مناسک خلاصه شود، باید در شاکله روح و روان و گرایش های معنوی و اخلاقی جامعه تأثیرگذاری مثبت و ماندگار داشته باشد. لذا متولیان فرهنگی و عناصر تأثیرگذار در هویت دینی و ملی این کشور باید با رصد و پایش وضعیت فرهنگی جامعه و تجزیه و تحلیل اطلاعات و آمار، واقعیت های تلخ و نگران کننده را مشاهده کنند و در راستای اصلاح حسن جریان امور فرهنگی و هنری، دینی و معرفتی این جامعه سیاستگذاری و برنامه ریزی مناسبی داشته باشند که این امر مستلزم هوشیاری کلان در سطح مسئولان ارشد کشور است تا مانع از دو قطبی شدنِ متن جامعه و نسل جوان کشور شوند.
لذا توصیه راهبردی این است که از یک طرف باید جریان فرهنگی و هنری کشور را از غرب زدگی و سکولار شدن دور کرد و از سوی دیگر باید جریان دینی و مذهبی را بیشتر از گذشته با فرهنگ و هنری و ادبیات غنی هویت ملی کشور پر بار کرد. این رسالت را باید از طریق چهره سازی از افراد و اشخاص متعادل و روحانیون خوش فکر و هنرمند دنبال کرد تا در پناه فرهنگ ایرانی و اسلامی، هم جامعه مذهبی بهتری داشته باشیم و هم نسل جوان را که سرمایه های انسانی کشور هستند را حفظ کرد.
لذا از یک سو باید برای نسل جوان متمایل به ارزش های مذهبی و معنوی، سرمایه های فرهنگی کشور یعنی حافظ، سعدی، فردوسی و مولوی و ده ها شاعر و ادیب و دانشمند و عالم را معرفی کرد تا مورد توجه و علاقه آن ها باشد و از سوی دیگر باید تلاش شود تا در متن نظام علمی و آموزشی و دانشگاهی که اهل مطالعه فرهنگی و تمدنی هستند، واقعیت های اصیل ارزش های دینی و معرفتی تبیین شود و نسل جوان بیش از گذشته همچون دوران اول انقلاب به دنبال جریان های دینی و مذهبی و آرمان خواهی جهان اسلام مبتنی بر عزت و شوکت اسلام همراه با استکبار ستیزی باشند.
در چنین فرایندی امید می رود که نسل جوان ایران اسلامی در یک جامعه سالم تر همراه با همزیستی بهتر در مسیر شرافت و انسانیت و اخلاق مداری گام بردارد تا هم سرمایه و میراث گرانقدر هویت ملی حفظ شود و هم ارزش های دینی و معنوی در حفاظت و صیانت از سرمایه انسانی و تربیت نسل جوان تقویت شود. لذا باید جامعه جوان کشور، هم هویت تاریخی و ملی خود را بداند و هم آگاه باشد که در سایه فرهنگ اسلامی و هویت شیعی است که عزت و سعادتمندی نصیب ایران اسلامی خواهد شد.
در سایه چنین رویکرد دو سویه ای نسل جوان؛ نه تنها زیر بار سلطه استکبار و نفوذ استعمار نخواهد رفت بلکه برای عزت و شوکت اسلامی در دفاع از مظلومان جهان و مستضعفان نیز پیش قدم خواهد بود؛ همانطور که در دهه اخیر گرایش جوانان به استکبارستیزی بیشتر شده و از ماهیت خبیث رژیم صهیونیستی و جریان صهیونیزم بین الملل بیشتر آگاه شده اند.
نسل جوان ایران اسلامی در سایه این روشنگری و رویکرد دو سویه ضمن پشتیبانی از جبهه مقاومت اسلامی، در مقابل نفوذ و سلطه صهیونیزم و سلطه گری آمریکا در منطقه می ایستد. تنها در سایه این نگاه دو سویه و درک دو طرفه جریان هویت ملی و دینی است که جامعه ایران اسلامی، می تواند در سطح بین المللی و داخلی، به قله توسعه تمدنی و پیروزی های بزرگ دست پیدا کند.
در خاتمه باید توجه کرد که رویکرد دو سویه توجه به هویت ملی و دینی، علاوه بر اینکه منجر به همزیستی مسالمت آمیز و اخلاق گرایی در بین آحاد جامعه می شود، همچنین می تواند جلوی از دست رفتن سرمایه های فرهنگی یعنی خروج مغزها و فرار عده ای ناآگاه را بگیرد؛ همانطور که علاقه مندان به ارزش های مذهبی، در سایه آگاهی فرهنگی و تمدنی، با هویت غنی دینی در حفظ و صیانت از ارزش های دینی و ملی استحکام و ایستادگی بیشتر خواهند داشت.