برای استفاده از همه امکانات سایت باید جاوا اسکریپت مرورگر خود را فعال کنید.

پپ گواردیولا در راه دیگر پیروزی

کتاب «پپ گواردیولا؛ راه دیگر پیروزی»(Pep Guardiola :Another way of winning) نوشته گییم بالاگه، کاندیدای «جایزه سال 2013 کتاب‌های ورزشی بریتانیا» از آثار برجسته منتشر شده مرتبط با فوتبال در سال‌های اخیر است. نویسنده در این اثر به شرح زندگی «پپ گواردیولا» مربی 37 ساله بارسلونا و فراز و فرودهای کارنامه حرفه‌ای او پرداخته است.-

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پپ گواردیولا در سال 2008 مسوولیت تیم بارسلونا را به عهده گرفت و طی 4 سال حضورش در این تیم پرطرفدار اسپانیایی، بدل به اسطوره‌ای تاریخی در فوتبال بارسلونا شد تا جایی که طی این سال‌ها تمام رکوردهای این باشگاه را از آن خود کرد و حتی نام یوهان کرویف، مربی بنام را که در دهه 90 میلادی هزاره دوم میلادی مربی‌اش بود تحت تأثیر قرار داد. وی با کسب 14 جام قهرمانی در میادین مختلف از جمله دو جام قهرمانی باشگاه‌های اروپا، دو جام قهرمانی باشگاه‌های جهان و سه جام قهرمانی باشگاه‌های اسپانیا همه عناوین را به نام خود به ثبت رساند. شاخص‌ترین رکورد او پیروزی 6 بر 2 بارسلونا در سانتیاگو برنابو برابر رئال مادرید، رقیب یکصد ساله آنان بود که این واقعیت شوکی بزرگ در فوتبال اروپا به وجود آورد. 

«راه دیگر پیروزی» کتاب قطوریی است که گییم بالاگه، نویسنده اسپانیایی ـ پرتغالی در سال 2012 در شرح حال و زندگی «پپ گواردیولا» به نگارش درآورده و در آن نگاهی خاص به زندگی این مربی بزرگ داشته است. وی در این کتاب کمتر به زندگی خصوصی او و همسر و سه فرزندش اشاره‌ کرده است و به نوع ارتباط این مربی بزرگ که از کودکی در کاتالونیا رشد کرده و تلاش وی برای احیای فرهنگ جدایی خواهانه این منطقه، توجهی نکرده است. نویسنده در این کتاب فقط به شرح نکاتی پرداخته که «پپ گواردیولا» با بازیکنان در تمرینات و مسابقات داشته است.
 
بالاگه در بخش‌هایی از کتاب به آموخته‌های این مربی از زندگی مربیانی مانند سرالکس فرگوسن، جیووانی تراپاتونی، مارچلولیپی اشاره کرده است و از زبان او می‌گوید: من بارها کتاب‌هایی که درباره این بزرگان و زندگی آنان نوشته شده است خوانده و به مسایل زیاد چون نوع ارتباط فرگوسن با خانواده بازیکنان توجه کرده‌ام؛ نکاتی که در دوران مربیگری‌ام در بارسلونا برایم بسیار سودمند بودند. 

در قسمتی از این کتاب به بیماری «تیتو ویلانووا» دستیار و دست راست گواردیولا اشاره شده و این که در نوامبر سال 2011 در آخرین جلسه تمرین تیم بارسلونا قبل از سفر به میلان و دیدار برابر تیم آ.ث. میلان «پپ گواردیولا»ی جوان تمام بازیکنان بارسلونا را بعد از تمرین جمع کرد، با آنان از بیماری «تیتو ویلانووا» سخن گفت و توضیح داد که دستیارش نمی‌تواند همراه آنان به میلان سفر کند. گواردیولا به همین دلیل از اعضای تیم خواست که از ویلانووا خداحافظی کنند، چرا که او مجبور است در بارسلون بماند و غدد تیروئیدش را عمل جراحی کند. وی همچنین از دکتر جراح ویلانووا خواست درباره بیماری او به بازیکنان توضیح دهد و به آنان بگوید که این عمل، عملی خطرناک نیست. 

در دقایقی که دکتر به بازیکنان توضیح می‌داد پپ گواردیولا سرش را پایین انداخته بود و گاه از بطری آبی که در دست داشت، می‌نوشید و انگار در دنیایی دیگر سیر می‌کرد و شاید هم برای این‌که تحت تأثیر قرار نگیرد و اشک چشمان او را پر نکند، به این کار دست زده بود. 

دو ساعت بعد بازیکنان درحالی که در شوک کامل به‌سر می‌بردند، اردوی محل تمرین را ترک کرده تا ساعاتی دیگر خود را آماده سفر به میلان کنند و این اولین بار طی چهار سال مربیگری «پپ گواردیولا» در نیوکامپ بود که بارسلونا بدون حضور دستیارش راهی دیداری در خارج از مرزهای کاتالونیا می‌شد. گواردیولا در آن سفر سعی می‌کرد، خود را بیشتر از دید بازیکنان پنهان کند و تنها در رختکن ورزشگاه «سانسیرو» بود که با هیجانی خاص ضمن صحبت با بازیکنان آنان را تشویق به پیروزی در برابر حریف بزرگ خود کرد و در توضیح این امر گفت: تنها از این طریق می‌توانید بهبودی «تیتو ویلانووا» را جلو بیندازید و او را خوشحال کنید. 

چنین تشویق‌هایی موجب شد بارسلونا در تمام دقایق آن بازی به‌سوی دروازه آ.ث. میلان یورش ببرد و در پایان نیز با پیروزی 2ـ 3 از میدان بیرون بیاید. 

پپ گواردیولا از آن دوران به عنوان بدترین اوقات خود در بارسلونا یاد می‌کند و در این ارتباط می‌گوید: من نمی‌دانم قانون زندگی را چگونه باید برای خودم حل و فصل کنم. وقتی عزیزترین دوست و عصای دستت با چنین مشکلی روبه‌رو می‌شود، دیگر نمی‌توانی به‌خوبی فکر کنی و این موقعیت به انسان، زمین خوردن را یاد می‌دهد و عملاً نشانه‌هایی برای این است که همیشه به زمین خوردن فکر کنی و این هم قسمتی از زندگی است و به تعبیری قانون نانوشته زندگی چنین چیزهایی را به تو یاد می‌دهد. دردناک‌تر آن فکر کردن به زندگی «اریک آبیدال» دفاع چپ فرانسوی تیم است که او هم سال قبل دچار چنین مشکلی شد و مجبور شد کبد سرطانی خود را به دست جراحان بسپارد؛ عملی که مرا عملاً دچار شوک کرد.

این مربی بهترین زمان زندگی حرفه‌ای‌اش را مرحله نیمه‌نهایی جام قهرمانی باشگاه‌های اروپا در نیوکامپ برابر رئال مادرید می‌داند و درباره شرکت آبیدال در این بازی توضیح می‌دهد: در نوزده دقیقه پایانی توانستیم، او را راهی میدان کنیم و با حضور این بازیکن بود که جواز ورود به مرحله نهایی جام قهرمانی باشگاه‌های اروپا را در سال 2011 مقابل منچستر یونایتد در «ویمبلی» لندن به دست آوردیم. وقتی آبیدال راهی میدان شد، تماشاگران حاضر در نیوکامپ با چنان شور و حالی از او استقبال کردند که من هیچ وقت آن شب بیادماندنی را فراموش نخواهم کرد. 

گواردیولا می‌افزاید: اتفاق زیباتری چند هفته بعد از آن برایم به وقوع پیوست و آن زمانی بود که «کارلوس پویول» بدون آن‌که با کسی مشورت کند، در فینال جام قهرمانی باشگاه‌های اروپا، وقتی آبیدال به‌عنوان بازیکنی ذخیره راهی زمین شد، بازوبند کاپیتانی را در اختیار او گذاشت تا وی دوری یکساله‌اش از میدان را فراموش کند و جام قهرمانی اروپا را از دستتان میشل پلاتینی رییس اتحادیه فوتبال اروپا بگیرد. 

سرطان «اریک آبیدال» و «تیتو ویلانووا» در روحیه این مربی بزرگ بسیار تأثیرگذارد و به همین دلیل گواردیولا در ادامه می‌گوید: من فکر می‌کنم، شوک بیماری‌های این دو عضو خانواده ما برای بازیکنان هم بسیار گران تمام شد، چرا که وقتی از بازی مقابل آ.ث. میلان فارغ شدیم، چند روز بعد برابر تیم «گتافه» در لالیگا به میدان رفتیم و در یک روز سرد ابری در ورزشگاهی نیمه خالی برابر حریف در مادرید تن به شکست یک بر صفر دادیم تا این نتیجه نشان از عمیق فاجعه‌ای دهد که برای دو عضو این تیم به‌وجود آمده بود.

گییم بالاگه در کتاب خود به نقل از «پپ گواردیولا» آورده است که وقتی با سرالکس فرگوسن روبه‌رو شد و او پیشنهاد مربیگری منچستر یونایتد را به وی داده است، این مربی بزرگ به همین دلیل آن‌را رد کرد و به او پاسخ منفی داد چون در آن زمان در بدترین دوران زندگی خود به‌سر می‌برد و دچار افسردگی شده بود. 

پپ گواردیولا شگردهای خاص روانی را برای روحیه دادن به بازیکنانش به‌کار می‌گیرد به‌عنوان مثال هنگام فینال جام قهرمانی باشگاه‌های اروپا در سال 2009 قبل از رویارویی با منچستر یونایتد در سالن کنفرانس هتل محل اقامت بارسلونا، فیلم حماسی اسپارتاکوس را برای بازیکنان خود به نمایش گذاشت و از آنان خواست با این روحیه برابر منچستری‌ها به میدان بروند.

در این کتاب بالاگه اشاره‌ای هم به گفته‌های چارلی رکسهاچ، بازیکن سابق بارسلونا و دوست قدیمی پپ گواردیولا دارد. رکسهاچ می‌گوید: فشارهای بیش از حد باعث جدایی پپ گواردیولا از نیوکامپ شد، چرا که او معتقد است، تنها 30 درصد از خواسته‌های مربیان بارسلونا در مسایل تیمی اعمال می‌شود و 70 درصد دیگر را مدیران و اطرافیان تیم به عهده دارند و همین فشارها بود که «پپ گواردیولا» را وادار به کناره‌گیری از تیم کرد.

چارلی رکسهاچ در ادامه می‌افزاید: هیچ‌کس بهتر از یوهان کرویف نمی‌تواند این واقعیت را به عنوان بازیکن و سرمربی اسبق تیم درک کند، چرا که او هم با وجود تمام افتخاراتی که به‌دست آورده، به نقطه‌ای رسید که عطای مربیگری را به لقایش بخشید و کناره‌گیری کرد و حالا کرویف بهتر از هرکس دیگری می‌تواند، موقعیت وی را درک کند و به همین دلیل حتی زوبی زارتا، مدیر فنی و یکی از شاخص‌ترین بازیکنان تاریخ فوتبال بارسلونا هم نتوانست گواردیولا را از تصمیمی که گرفته بود بازدارد و او بعد از یکسال استراحت و مطالعه در دانشگاه کلمبیای نیویورک به فوتبال بازگشت و حالا باید به انتظار سرنوشت وی در بایرن مونیخ نشست.

تاریخ: 1392/6/27
اشتراک گذاری:          
لینک کوتاه:

نظرات
نام:
ایمیل:
وب سایت:
متن:
کد امنیتی:کد امنیتی
تکرار کد امنیتی: