جرات داريد دايي را اخراج كنيد !
جرات داريد دايي را اخراج كنيد !
علي دايي کوتاه نميآيد. او يا وارد دعوايي نميشود يا اگرشد پيرو فلسفه رفتن تا ته خط است. لفظ «اخراج» براي دايي گران تمام شد و غرور سرمربي سابق تيم ملي را جريحه دار کرد و درست در همان صبح يا بعدازظهر (روايتها متفاوت است) هشتم فروردين تصميم گرفت با کساني که اين واژه را در کنار نام او قرار دادند بجنگد.
حساب و کتاب مالي بهترين حربه دايي برای بازیافت اعتبار خدشه دار شده اش توسط فدراسیون بود. اين پرونده بعد از يک سال و اندي به اينجا کشيده شده که دايي طرف قرارداد را با شکايت به فيفا تهدید ميکند و حقوقداناني مثل شاه حسيني و شريفي، نسبت به پيگيري شکايت او توسط فيفا يا ارجاع آن به همين فدراسيون خودمان ادله و قانون ميآورندگل : فارغ از بحثهاي حقوقي در گرفته و البته درستي و غلطي ادعاي دايي در مطالبه پول، بابت کاري که آن را به پايان نرسانده از زاويه ديگري هم ميتوان به عواقب ادامه اين دعوا توسط دايي نگاه کرد. اگر فرض را بر اين بگذاريم که فيفا بر اين پرونده ورود کرد و اتفاقاً راي به نفع دايي صادر شد، برآورده کردن خواست مالي او از عهده فدراسيون نحيف و رنجور فعلي خارج است و طبيعي است که پاي سازمان تربيت بدني که خزانهاش آبشخور فدراسيون است به اين ماجرا باز شود. همان سازماني که اتفاقاً متولي باشگاه پرسپوليس هم هست يعني همان تيميکه دايي در حال حاضر سکان هدايت آن را بر عهده دارد. قبول اين نکته که سازمان بيخيال از تبعات کشانده شدن يک پرونده قضايي ديگر به دادگاه فيفا و لطمه وارده به وجهه ايران نزد اين نهاد به سادگي از کنار مساله عبور کند ساده انگارانه است. آيا سازمان، پرسپوليساش را به مردي خواهد سپرد که وکيلش در مقر فيفا اصرار دارد فدراسيون و سران ورزش ايران را به تخطي از قانون متهم کند. متوجه باشيد که فيفا هنوز پرونده برانکو را هم زير دست دارد و افزايش تعداد شکايتها از فدراسيون ايران قطعاً ايشان را مجاب خواهد کرد که حق با شاکيان است و نه متشاکيان.
اگر چه عادت مسوولان ورزش ايران اين است که تا حاد نشدن پرونده چاره انديشي نکنند اما زماني که فدراسيون به دليل ترس از به باد رفتن اعتبارش دست نياز به سوي سازمان دراز کرد واکنش آن نسبت به سرمربي تيمش چه خواهد بود؟ فدراسيون را زمين ميگذارد دايي را بغل ميگيرد يا بر سر ماندن او در پرسپوليس در عوض گذشتن از شکايتش با فيفا معامله ميکند؟ واکنش دايي به اين پيشنهاد چه خواهد بود، پرسپوليس که دوباره با آن اوج گرفته را کنار ميگذارد تا ثابت کند مقابل فشارها تسليم نخواهد شد و جنگ را از کانال فيفا ادامه خواهد داد يا به مصالحه تن ميدهد؟
اما اصرار دايي به ادامه جنگ علاوه بر واردکردن او به معاملاتي که شرح آن رفت، پيغام روشن و شفاف ديگري هم براي مديراني که در فردا روزي هوس استفاده از وي را در سر ميپرورانند داشت و آن اينکه اخراج علي دايي به اين راحتي ها ممکن نيست و اگر هم باشد تبعات سنگيني براي امضاکنندگان حکم در پي خواهد داشت. اينکه اين پالسها تأثير مثبتي در آينده دايي دارند يا نه قابل بحث است. آيا دايي جوان بعد ازاين نميخواهد يک بار ديگر پشت فرمان هدايت تيم ملي ايران بنشيند؟ قطعاً جواب مثبت است اما کدام رييس فدراسيون جرأت ميکند آنچه بر کفاشيان در اين ماجرا گذشت را تکرار کند. اصلاً سازمان تربيت بدني به رييس فدراسيون اجازه خواهد داد پاي مربياي که يک بار شکايتش را به بيرون از مرزهاي ايران برده به تيم ملي باز کند؟!
دايي يک مربي خارجي نيست که بعد از زنده شدن پولش توسط فيفا رخت و لباسش را جمع کرده و ايران را ترک کند. بنابراين قطعاً بايد نسبت به بدبين شدن مديران در سپردن تيمهاي خود به او «متوجه» باشد.
حساب و کتاب مالي بهترين حربه دايي برای بازیافت اعتبار خدشه دار شده اش توسط فدراسیون بود. اين پرونده بعد از يک سال و اندي به اينجا کشيده شده که دايي طرف قرارداد را با شکايت به فيفا تهدید ميکند و حقوقداناني مثل شاه حسيني و شريفي، نسبت به پيگيري شکايت او توسط فيفا يا ارجاع آن به همين فدراسيون خودمان ادله و قانون ميآورندگل : فارغ از بحثهاي حقوقي در گرفته و البته درستي و غلطي ادعاي دايي در مطالبه پول، بابت کاري که آن را به پايان نرسانده از زاويه ديگري هم ميتوان به عواقب ادامه اين دعوا توسط دايي نگاه کرد. اگر فرض را بر اين بگذاريم که فيفا بر اين پرونده ورود کرد و اتفاقاً راي به نفع دايي صادر شد، برآورده کردن خواست مالي او از عهده فدراسيون نحيف و رنجور فعلي خارج است و طبيعي است که پاي سازمان تربيت بدني که خزانهاش آبشخور فدراسيون است به اين ماجرا باز شود. همان سازماني که اتفاقاً متولي باشگاه پرسپوليس هم هست يعني همان تيميکه دايي در حال حاضر سکان هدايت آن را بر عهده دارد. قبول اين نکته که سازمان بيخيال از تبعات کشانده شدن يک پرونده قضايي ديگر به دادگاه فيفا و لطمه وارده به وجهه ايران نزد اين نهاد به سادگي از کنار مساله عبور کند ساده انگارانه است. آيا سازمان، پرسپوليساش را به مردي خواهد سپرد که وکيلش در مقر فيفا اصرار دارد فدراسيون و سران ورزش ايران را به تخطي از قانون متهم کند. متوجه باشيد که فيفا هنوز پرونده برانکو را هم زير دست دارد و افزايش تعداد شکايتها از فدراسيون ايران قطعاً ايشان را مجاب خواهد کرد که حق با شاکيان است و نه متشاکيان.
اگر چه عادت مسوولان ورزش ايران اين است که تا حاد نشدن پرونده چاره انديشي نکنند اما زماني که فدراسيون به دليل ترس از به باد رفتن اعتبارش دست نياز به سوي سازمان دراز کرد واکنش آن نسبت به سرمربي تيمش چه خواهد بود؟ فدراسيون را زمين ميگذارد دايي را بغل ميگيرد يا بر سر ماندن او در پرسپوليس در عوض گذشتن از شکايتش با فيفا معامله ميکند؟ واکنش دايي به اين پيشنهاد چه خواهد بود، پرسپوليس که دوباره با آن اوج گرفته را کنار ميگذارد تا ثابت کند مقابل فشارها تسليم نخواهد شد و جنگ را از کانال فيفا ادامه خواهد داد يا به مصالحه تن ميدهد؟
اما اصرار دايي به ادامه جنگ علاوه بر واردکردن او به معاملاتي که شرح آن رفت، پيغام روشن و شفاف ديگري هم براي مديراني که در فردا روزي هوس استفاده از وي را در سر ميپرورانند داشت و آن اينکه اخراج علي دايي به اين راحتي ها ممکن نيست و اگر هم باشد تبعات سنگيني براي امضاکنندگان حکم در پي خواهد داشت. اينکه اين پالسها تأثير مثبتي در آينده دايي دارند يا نه قابل بحث است. آيا دايي جوان بعد ازاين نميخواهد يک بار ديگر پشت فرمان هدايت تيم ملي ايران بنشيند؟ قطعاً جواب مثبت است اما کدام رييس فدراسيون جرأت ميکند آنچه بر کفاشيان در اين ماجرا گذشت را تکرار کند. اصلاً سازمان تربيت بدني به رييس فدراسيون اجازه خواهد داد پاي مربياي که يک بار شکايتش را به بيرون از مرزهاي ايران برده به تيم ملي باز کند؟!
دايي يک مربي خارجي نيست که بعد از زنده شدن پولش توسط فيفا رخت و لباسش را جمع کرده و ايران را ترک کند. بنابراين قطعاً بايد نسبت به بدبين شدن مديران در سپردن تيمهاي خود به او «متوجه» باشد.
تاریخ: 1389/5/12
موضوع: فوتبال
نظر: 0