چه کسی پاسخگوست؟! / این لیگ چه زمانی حرفهای میشود؟ / تفاوت ما با رئال ، از واقعیت تا خیال!
علی جوادی
لیگ دهم از روز 'گذشته شروع شد تا تیمهایی که برای قهرمانی بسته شدهاند داستان خود را از دیگر تیمها که فقط به ماندن فکر میکنند، جدا کنند.
5 یا 6 تیمی که به قهرمانی فکر میکنند از همین حالا تکلیف خود را میدانند و دیگر تیمها هم میدانند که نباید به سکویی بیش از آن چیزی که در فصل نقل و انتقالات به آن میاندیشیدند نظر داشته باشند. با این حال، لیگ برتر ما با همه هیجانی که برای اهلی فوتبال در ایران دارد، ایرادهایی نیز به خود میبیند که بعد از گذشت یک دهه از تولد این لیگ نیمه حرفهای، هنوز وبال گردن آن است.
1- بخش قابل توجهی از تیمهای این فصل لیگ برتر هم مانند فصلهای قبل از بودجه دولتی تغذیه میکنند.
روندی که فوتبال ما برای ارتزاق از بودجه دولتی در پیش گرفته فوتبال ما را به ناکجا آباد خواهد برد. جایی که دیگر اثری از آثار فوتبال مقتدر ما نخواهد ماند.
روزی که ژاپن و کره جنوبی تصمیم گرفتند با یاری گرفتن از کمپانیهای بزرگ خودروساز و غولهای صوتی و تصویری، لیگ حرفهای راه بیندازند، برنامهای هدفمند برای دور شدن فوتبال از اقتصاد دولتی در سر داشتند و به این هدف بزرگ هم رسیدند. فوتبال باشگاهی در بیشتر کشورهای دنیا از اقتصد دولتی پرهیز می کند؛ اما در فوتبال، اصرار بر این است که همه چیز دولتی باشد. این آفت البته پیامدهایی هم دارد. نتیجه این سیستم، بیمار بودن اقتصاد فوتبال است. اقتصادی که بر پایه یک پولی که همیشه حاضر است، بنا شده و انتها ندارد. این شیوه، مشخصا فوتبال باشگاهی ما را به نقطهای نمیرساند. سند زنده این ادعا، وضعیتتیمهای باشگاهی ایران در دو دوره لیگ قهرمانان آسیاست. با توجه به تمام این مسائل، به نظر میرسد باید در این فوتبال و نگرش ما به فوتبال باشگاهی تحولی اساسی صورت بگیرد.
2- روزی یکی از مدیران در ورزش از حضورش در سانتیاگو برنابئو حرف میزد. میگفت این ورزشگاه عظیم همه چیز در دل خود دارد. فروشگاه، رستوران، کافی شاپ، آرایشگاه و موزه. صحبتهایش درباره این بازدید کوتاه خواندنی است: «آن زمان که ما رفتیم، صفی طولانی برای بازدید از ورزشگاه مقابل در ورودی دیده میشد که از دیدن آن همه مشتاق، حیرت کردیم. بعدها مسئول روابط عمومی باشگاه به ما گفت پول بلیت توریستها برای ورود به ورزشگاه تاریخی رئال تنها یکی از منابع مالی تیم اول مادرید است. بعد که وارد ورزشگاه شدیم ستارههای رئال را دیدیم. آنها در مراکز مختلف از جمله فروشگاه لباس، آرایشگاه، رستوران و موزه تقسیم شده بودند. برخی از آنها طبق برنامهای که باشگاه گذاشته بود، در کنار توریستهایی که چیزی از باشگاه خریده بودند، عکسی به یادگار میگرفتند که در این صورت جنس خریده شده آنها دو برابر قیمت پیدا میکرد. یا اگر ستارهها روی پیراهن خریداریشده توریستها امضا میکردند، قیمت پیراهن دو برابر میشد. ضمن آنکه قیمت پیراهن به شماره و نام ستاره پشت آن هم بستگی داشت. اینها باعث شد از مسئول روابط عمومی باشگاه بپرسیم این ستارهها نیاز به استراحت ندارند؟ که جواب شنیدیم وقتی ما پول بازیکنان را میدهیم، حتی خواب آنها را هم میخریم».
این نوع نگاه حرفهای هیچ وقت در فوتبال باشگاهی ایران وجود نداشته و یا اگر هم بوده آنقدر کمرنگ بوده که به چشم نیامده. به این دلیل عمده وقتی هم که قرار است فوتبال ما از شکل و قواره دولتی خارج شود، به صورتی در میآید که سوپراستار، برای باشگاه تصمیم میگیرد و رگهای حیاتی باشگاه به دست او میافتد. این سیستم مدرن به شکلی است که اجازه تنفس به فعالیتهای باشگاهی ما نمیدهد تا با تکیه بر اقتصاد خصوصی، سر و سامانی به لیگ بدهیم. همان دوست میگفت در ترکمنستان، سازمان ورزش در 5 اتاق خلاصه میشود ولی باشگاه کوپکتداق تشکیلاتی رویایی با برجی 11 طبقه دارد.
3- بارسلونا در فصلی که پشت سر گذاشتیم، قهرمان لالیگا شد. دو فصل قبل هم هر چه جام بود به دست آورد. جشن قهرمانی این تیم چگونه برگزار شد؟ نه خبری از چارتر برای مدیران ورزش کشور بود و نه چارتری اختصاصی برای چهرهها و خبرنگاران. اینها اگر قرار باشد در فوتبال اروپا دیده شود، حتما توجیه اقتصادی هم برای آن وجود دارد. جشن این تیم در نیوکمپ برگزار شد. با حضور 98 هزار هوادار که همه آنها بلیت حضور در جشن را هم خریده بودند. در حقیقت، بارسا از جشن قهرمانیاش هم سود به دست آورد. این را مقایسه کنید با جشنهای قهرمانی در کشور ما.
4- دو باشگاه بزرگ و پرطرفدار فوتبال ما این روزها درگیر مسائل مالی خود هستند و تلاش بسیاری دارند تا مشکلات مالی را که پیش از حریفان لیگ، مقابل آنها قد علم کرده، از پیش رو بردارند. اما سوال اینجاست؛ آیا با پتانسیلی که در این دو تیم وجود دارد، واقعا باید مدیران این دو تیم دغدغهای به نام پول داشته باشند؟ آیا نمیشود به شکلی که در فوتبال مدرن باشگاهی میبینیم، این دو باشگاه را سامان بدهیم؟ آیا الگوبرداری از کشورهایی که فوتبال باشگاهیشان را به سمت خصوصیسازی پیش بردند، نمیتواند به ما برای پیدا کردن راهی مناسب و فرار از شیوه کنونی و هزینهکرد پول دولتی در فوتبال کمک کند؟
لیگ دهم از روز 'گذشته شروع شد تا تیمهایی که برای قهرمانی بسته شدهاند داستان خود را از دیگر تیمها که فقط به ماندن فکر میکنند، جدا کنند.
5 یا 6 تیمی که به قهرمانی فکر میکنند از همین حالا تکلیف خود را میدانند و دیگر تیمها هم میدانند که نباید به سکویی بیش از آن چیزی که در فصل نقل و انتقالات به آن میاندیشیدند نظر داشته باشند. با این حال، لیگ برتر ما با همه هیجانی که برای اهلی فوتبال در ایران دارد، ایرادهایی نیز به خود میبیند که بعد از گذشت یک دهه از تولد این لیگ نیمه حرفهای، هنوز وبال گردن آن است.
1- بخش قابل توجهی از تیمهای این فصل لیگ برتر هم مانند فصلهای قبل از بودجه دولتی تغذیه میکنند.
روندی که فوتبال ما برای ارتزاق از بودجه دولتی در پیش گرفته فوتبال ما را به ناکجا آباد خواهد برد. جایی که دیگر اثری از آثار فوتبال مقتدر ما نخواهد ماند.
روزی که ژاپن و کره جنوبی تصمیم گرفتند با یاری گرفتن از کمپانیهای بزرگ خودروساز و غولهای صوتی و تصویری، لیگ حرفهای راه بیندازند، برنامهای هدفمند برای دور شدن فوتبال از اقتصاد دولتی در سر داشتند و به این هدف بزرگ هم رسیدند. فوتبال باشگاهی در بیشتر کشورهای دنیا از اقتصد دولتی پرهیز می کند؛ اما در فوتبال، اصرار بر این است که همه چیز دولتی باشد. این آفت البته پیامدهایی هم دارد. نتیجه این سیستم، بیمار بودن اقتصاد فوتبال است. اقتصادی که بر پایه یک پولی که همیشه حاضر است، بنا شده و انتها ندارد. این شیوه، مشخصا فوتبال باشگاهی ما را به نقطهای نمیرساند. سند زنده این ادعا، وضعیتتیمهای باشگاهی ایران در دو دوره لیگ قهرمانان آسیاست. با توجه به تمام این مسائل، به نظر میرسد باید در این فوتبال و نگرش ما به فوتبال باشگاهی تحولی اساسی صورت بگیرد.
2- روزی یکی از مدیران در ورزش از حضورش در سانتیاگو برنابئو حرف میزد. میگفت این ورزشگاه عظیم همه چیز در دل خود دارد. فروشگاه، رستوران، کافی شاپ، آرایشگاه و موزه. صحبتهایش درباره این بازدید کوتاه خواندنی است: «آن زمان که ما رفتیم، صفی طولانی برای بازدید از ورزشگاه مقابل در ورودی دیده میشد که از دیدن آن همه مشتاق، حیرت کردیم. بعدها مسئول روابط عمومی باشگاه به ما گفت پول بلیت توریستها برای ورود به ورزشگاه تاریخی رئال تنها یکی از منابع مالی تیم اول مادرید است. بعد که وارد ورزشگاه شدیم ستارههای رئال را دیدیم. آنها در مراکز مختلف از جمله فروشگاه لباس، آرایشگاه، رستوران و موزه تقسیم شده بودند. برخی از آنها طبق برنامهای که باشگاه گذاشته بود، در کنار توریستهایی که چیزی از باشگاه خریده بودند، عکسی به یادگار میگرفتند که در این صورت جنس خریده شده آنها دو برابر قیمت پیدا میکرد. یا اگر ستارهها روی پیراهن خریداریشده توریستها امضا میکردند، قیمت پیراهن دو برابر میشد. ضمن آنکه قیمت پیراهن به شماره و نام ستاره پشت آن هم بستگی داشت. اینها باعث شد از مسئول روابط عمومی باشگاه بپرسیم این ستارهها نیاز به استراحت ندارند؟ که جواب شنیدیم وقتی ما پول بازیکنان را میدهیم، حتی خواب آنها را هم میخریم».
این نوع نگاه حرفهای هیچ وقت در فوتبال باشگاهی ایران وجود نداشته و یا اگر هم بوده آنقدر کمرنگ بوده که به چشم نیامده. به این دلیل عمده وقتی هم که قرار است فوتبال ما از شکل و قواره دولتی خارج شود، به صورتی در میآید که سوپراستار، برای باشگاه تصمیم میگیرد و رگهای حیاتی باشگاه به دست او میافتد. این سیستم مدرن به شکلی است که اجازه تنفس به فعالیتهای باشگاهی ما نمیدهد تا با تکیه بر اقتصاد خصوصی، سر و سامانی به لیگ بدهیم. همان دوست میگفت در ترکمنستان، سازمان ورزش در 5 اتاق خلاصه میشود ولی باشگاه کوپکتداق تشکیلاتی رویایی با برجی 11 طبقه دارد.
3- بارسلونا در فصلی که پشت سر گذاشتیم، قهرمان لالیگا شد. دو فصل قبل هم هر چه جام بود به دست آورد. جشن قهرمانی این تیم چگونه برگزار شد؟ نه خبری از چارتر برای مدیران ورزش کشور بود و نه چارتری اختصاصی برای چهرهها و خبرنگاران. اینها اگر قرار باشد در فوتبال اروپا دیده شود، حتما توجیه اقتصادی هم برای آن وجود دارد. جشن این تیم در نیوکمپ برگزار شد. با حضور 98 هزار هوادار که همه آنها بلیت حضور در جشن را هم خریده بودند. در حقیقت، بارسا از جشن قهرمانیاش هم سود به دست آورد. این را مقایسه کنید با جشنهای قهرمانی در کشور ما.
4- دو باشگاه بزرگ و پرطرفدار فوتبال ما این روزها درگیر مسائل مالی خود هستند و تلاش بسیاری دارند تا مشکلات مالی را که پیش از حریفان لیگ، مقابل آنها قد علم کرده، از پیش رو بردارند. اما سوال اینجاست؛ آیا با پتانسیلی که در این دو تیم وجود دارد، واقعا باید مدیران این دو تیم دغدغهای به نام پول داشته باشند؟ آیا نمیشود به شکلی که در فوتبال مدرن باشگاهی میبینیم، این دو باشگاه را سامان بدهیم؟ آیا الگوبرداری از کشورهایی که فوتبال باشگاهیشان را به سمت خصوصیسازی پیش بردند، نمیتواند به ما برای پیدا کردن راهی مناسب و فرار از شیوه کنونی و هزینهکرد پول دولتی در فوتبال کمک کند؟
تاریخ: 1389/5/5
موضوع: فوتبال
نظر: 0